تأثیر داشتن والدینی که نسبت به فرزندان بی توجه هستند ، یکی از مهمترین و پیچیده‌ترین مسائلی است که بر روند زندگی و روابط فردی تأثیرگذار است. این تجربه می‌تواند به شکل‌های مختلفی از روانی و اجتماعی بر فرد اثر بگذارد و باعث شکل‌گیری الگوهای رفتاری و واکنش‌های ناخواسته شود. فرزندانی که در محیطی با والدین بدون توجه بزرگ شده‌اند، اغلب با چالش‌هایی مواجه می‌شوند که ممکن است درک آنها برای افرادی که این تجربه را نکرده‌اند، دشوار باشد.


مشاوره خانواده تاکید دارد این اثرات می‌تواند بر ابعاد مختلف زندگی افراد تأثیرگذار باشد، از جمله روابط شخصی و اجتماعی، سلامت روانی، عملکرد تحصیلی و شغلی و حتی بهبود روحیه و احساس عمیق خودشناسی. زخم‌های هیجانی ناشی از نبود حمایت والدینی در این حوزه می‌تواند به صورت مستقیم و غیرمستقیم باعث ایجاد مشکلاتی مانند افسردگی، اضطراب، ناامنی احساسی و حتی مشکلات در روابط میان فردی شود.

بنابراین، این مقاله نه تنها به شناخت انواع والدین بی توجه احساسی و چالش‌هایی که با آنها مواجه می‌شوند، بلکه به ارائه راهکارها و راهبردهای مقابله با پیامدهای هیجانی ناشی از این تجربه می‌پردازد. با شناخت عمیق‌تر از این مسئله و ارائه راهکارهای موثر، می‌توان به افراد کمک کرد تا با این چالش‌ها بهتر مقابله کنند و زندگی سالم‌تری را برای خود بسازند.

مقدمه


هیجانی توجه نکردن هنگامی رخ می‌دهد که والدین نتوانند به نیازهای هیجانی فرزند خود توجه نشان دهند که مثل نیازهای فیزیکی برای توسعه سالم ضروری هستند. کودکان برای تأیید هیجانی، حمایت و راهنمایی از والدین خود وابسته هستند. وقتی این نیازها بی‌پاسخ می‌مانند، می‌تواند تأثیرات چشمگیری بر روی روانی آنها داشته باشد.

هیجانات و احساسات بخش مهمی از تجربه زندگی هر فرد را تشکیل می‌دهند و نیازهای هیجانی مانند حمایت، تأیید، و راهنمایی از والدین، برای رشد و توسعه سالم کودکان بسیار اساسی است. وقتی کودکان از این نیازها محروم می‌شوند، می‌تواند عواقب جدی بر روی روانی و احساسات آنها داشته باشد.

به طور خاص، عدم تأمین نیازهای هیجانی می‌تواند منجر به احساساتی مانند عدم اطمینان، ناامیدی، و اضطراب در کودکان شود. آنها ممکن است احساس کنند که دیده نشده و شنیده نشده‌اند و این موضوع می‌تواند اثرات بلندمدت بر روی اعتماد به نفس و توانایی برقراری روابط سالم داشته باشد. بنابراین، درک عمیق از اهمیت تأمین نیازهای هیجانی و تأثیراتی که عدم تأمین این نیازها می‌تواند داشته باشد، از اهمیت بالایی برخوردار است و این مقاله به بررسی و تبیین این موضوعات می‌پردازد.

انواع والدین بی توجه

والدین خود محور

والدین خودمحور اغلب نیازها و مشکلات خود را بر نیازهای و احساسات فرزندان خود ترجیح می‌دهند. آنها ممکن است احساسات فرزندان خود را نادیده بگیرند  یا انتقادی  باشند و یا به سادگی درگیر زندگی خود باشند تا حمایت مورد نیاز را ارائه دهند.

دکتر روانشناس تلفنی تاکید دارد والدین دچار مشکلات، به عنوان دیگر گروهی از والدین بی توجه، ممکن است مایل باشند به فرزندان خود برای توجه به احساسات حاضر باشند اما به دلیل مواجهه با چالش‌های زندگی، این امکان را ندارند. این چالش‌ها می‌توانند شامل مواردی مانند مشکلات روانی، اعتیاد، فشارهای مالی یا اجتماعی، بیماریهای جسمی و … باشد که باعث می‌شود والدین نتوانند به طور مداوم حمایت و حضور هیجانی لازم را برای فرزندان خود ارائه دهند.

این نوع از والدین ممکن است احساس کنند که با تمام تلاش‌های خود نمی‌توانند نیازهای احساسی فرزندان خود را برطرف کنند. به علاوه، این والدین ممکن است احساس عجز و بی‌توجهی به دلیل عدم توانایی در ارائه حمایت و حضور هیجانی به فرزندان خود داشته باشند. این موضوع می‌تواند باعث ایجاد احساساتی همچون گناهکاری، ناراحتی و استرس در والدین شود.

بنابراین، والدین دچار مشکلات به ویژه نیازمند حمایت و پشتیبانی هستند تا بتوانند با چالش‌هایی که با آنها مواجه هستند مقابله کنند و به طور همزمان نیازهای احساسی و روانی فرزندان خود را نیز برطرف کنند.

چالش‌های مواجهه با فرزندان والدین بی توجه به احساس

دشواری‌هایی که کودکانی که توسط والدین بی توجه بزرگ شده‌اند با آنها مواجه می‌شوند، می‌تواند اثرات بلندمدت و ژرفی بر روی روان و رفتار آنها داشته باشد. بیان احساسات به طور صحیح و به شیوه‌ای که توسط والدین پذیرفته و تأیید شود، از اهمیت فراوانی برخوردار است برای توسعه روابط سالم با خود و دیگران ضروری است. اما کودکانی که از حمایت و راهنمایی هیجانی ناکافی از سوی والدین خود محروم هستند، ممکن است با چالش‌هایی مواجه شوند که به طور مستقیم بر توانایی‌هایشان برای درک و بیان احساسات تأثیر می‌گذارد.

بهترین مرکز مشاوره تاکید دارد یکی از این چالش‌ها عدم توانایی در درک احساسات است. زیرا والدین بی توجه به طور کافی توجهی به احساسات کودکان خود نمی‌کنند، کودکان نمی‌توانند مهارت‌های لازم برای شناخت و تفسیر احساسات خود را بدست آورند. این می‌تواند منجر به یک فرآیند درونیابی ناقص شود که به کودکان اجازه می‌دهد با احساسات مختلف خود آشنا شوند و آنها را به طور صحیح بیان کنند.

علاوه بر این، عدم تأیید و راهنمایی از سوی والدین می‌تواند باعث ایجاد احساسات ناامنی در کودکان شود. آنها ممکن است احساس کنند که ارزش و اهمیت کافی در چشمان والدین خود ندارند و این موضوع می‌تواند به نداشتن اعتماد به نفس و احساس عدم ارزشیابی شخصی منجر شود.

به طور کلی، این چالش‌ها می‌توانند به طور مستقیم و غیرمستقیم بر روی روابط بین فردی، سلامت روانی و احساس کلی خودکارآمدی و ارزش شخصی تأثیرگذار باشند، که نیازمند حمایت، راهنمایی و توجه صحیح از سوی والدین و محیط اطراف است.