زخم احساسی مفهومی است که بسیاری از افراد آن را تجربه کردهاند، اما اغلب بدون آنکه نامی بر آن بگذارند یا نسبت به وجودش آگاهی داشته باشند. برخلاف زخمهای جسمی که نشانههایی مشهود مانند درد، خونریزی یا کبودی دارند، زخمهای احساسی میتوانند سالها در درون انسان پنهان باقی بمانند و تأثیرات عمیقی بر زندگی فردی، روابط اجتماعی و سلامت روان داشته باشند. درک و شناخت این زخمها اولین گام برای بهبود و رشد درونی است.
در بسیاری از مباحث مربوط به روانشناسی شخصیت، عوامل تأثیرگذار نظیر وراثت، تربیت والدین، محیط اجتماعی و آموزش مورد توجه قرار میگیرند. با این حال، یکی از عناصر مهم و تأثیرگذار که اغلب نادیده گرفته میشود، نقش خواهر و برادرها در فرآیند شکلگیری شخصیت فرد است. این روابط خانوادگی نزدیک، به واسطه تعاملات مکرر، رقابت، حمایت، الگوگیری و حتی اختلاف، نقش انکارناپذیری در رشد عاطفی، اجتماعی و رفتاری فرد ایفا میکنند. در این مقاله، به بررسی ابعاد مختلف این موضوع پرداخته خواهد شد.
همهی ما توی زندگیمون لحظاتی داشتیم که یه حس سنگین توی دلمون بوده، اما نمیدونستیم چرا. نه اتفاق خاصی افتاده، نه کسی چیزی گفته، اما یه چیزی ته قلبمون میلرزه. به اینا میگن زخمهای عاطفی بینام؛ همونا که نه دیده میشن، نه راحت توضیح داده میشن، ولی حسابی اذیت میکنن.
شناخت انسان و ابعاد گوناگون شخصیت او، همواره یکی از مهمترین دغدغههای علوم انسانی، بهویژه روانشناسی بوده است. شخصیت انسان متشکل از مجموعهای نسبتاً پایدار از ویژگیها، الگوهای رفتاری، نگرشها و احساساتی است که در گذر زمان شکل گرفته و در تعامل با محیط و تجربیات فردی تکوین مییابد. با این حال، در برخی موارد، این ویژگیها از حالت طبیعی و انطباقپذیر خارج شده و تبدیل به عاملی برای بروز مشکل در عملکرد فردی، اجتماعی یا حرفهای فرد میشوند. در این نقطه، این پرسش اساسی مطرح میشود: چگونه میتوان مرز میان یک ویژگی شخصیتی نسبتاً طبیعی و یک اختلال روانی را تشخیص داد؟ پاسخ به این سؤال مستلزم درک دقیق مفاهیم پایهای مانند «شخصیت»، «ویژگی شخصیتی»، و «اختلال روانی» است و همچنین نیازمند شناخت تفاوتها و معیارهای تمایز این دو مفهوم میباشد.
برخی از بیماریها و اختلالات جسمی یا روانی وجود دارند که علائم آنها بهقدری خفیف، نامحسوس یا شبیه به حالتهای طبیعی هستند که در نگاه اول، مورد توجه قرار نمیگیرند. این اختلالات که در علم پزشکی با عنوان «اختلالات خاموش» شناخته میشوند، ممکن است سالها در بدن یا روان فرد باقی بمانند بدون آنکه تشخیص داده شوند یا اقدامی برای درمان آنها صورت گیرد. در این مقاله، به بررسی انواع این اختلالات، دلایل پنهان ماندن آنها، آثار بلندمدت و راههای شناسایی و پیشگیری از آنها میپردازیم.
در دنیای مدرن، سبکهای متنوعی از فرزندپروری بهوجود آمدهاند که هر یک تأثیرات خاص خود را بر رشد و شخصیت کودک دارند. یکی از سبکهایی که در دهههای اخیر به شدت مورد توجه قرار گرفته، سبک فرزندپروری «والدین هلیکوپتری» است. اصطلاح «هلیکوپتری» به والدینی اطلاق میشود که همچون بالگردی دائماً در حال پرواز بر فراز فرزند خود هستند و هر لحظه آمادهاند تا در امور او دخالت کنند و موانع را از سر راهش بردارند. این سبک از تربیت که در ظاهر نشانهای از علاقه و حمایت است، در عمل میتواند تأثیرات مخربی بر رشد روانی، اجتماعی و استقلال فردی کودک داشته باشد. در این مقاله تلاش میشود تا به بررسی دقیق نقش این نوع والدین در تربیت فرزندان پرداخته شود و به این پرسش پاسخ داده شود که آیا حمایت بیشازحد، همانقدر که سودمند بهنظر میرسد، میتواند خطرناک نیز باشد یا خیر.
در روابط انسانی، بهویژه روابط عاطفی و زناشویی، گاهی افراد علیرغم تلاش فراوان برای ابراز محبت، احساس میکنند که این تلاشها توسط طرف مقابل دیده یا درک نمیشود. علت این ناهماهنگی، در بسیاری از موارد، تفاوت در “زبان عشق” افراد است. هر انسان، به شیوهای خاص عشق را ابراز میکند و آن را دریافت مینماید. شناخت این زبانها میتواند نقش بسزایی در افزایش کیفیت و استحکام روابط داشته باشد.