مسیریابی با نقشه
تلفن پذیرش

مشاور روانشناس

مغز در وضعیت هشدار؛ ذهن انسان در دوران جنگ

آیا تاکنون به این اندیشیده‌اید که جنگ تنها در میدان‌های نبرد رخ نمی‌دهد؟ گاهی جنگ در سکوت ذهن آغاز می‌شود، در گوشه‌های تاریک مغز ما خانه می‌گیرد و آرام‌آرام روانمان را تسخیر می‌کند. وقتی گلوله‌ها شلیک می‌شوند، انفجارها به گوش می‌رسد و اخبار مرگ و ویرانی منتشر می‌شود، مغز انسان به حالت «هشدار دائمی» وارد می‌شود. اما این وضعیت چه تأثیری بر عملکرد روانی، شناختی و حتی فیزیولوژیکی ما دارد؟ در این مقاله، سفری خواهیم داشت به اعماق ذهن انسان در دوران جنگ، جایی که روان با واقعیت‌های خشن درگیر می‌شود و برای بقا، سازوکارهای پیچیده‌ای را به کار می‌گیرد.


چه وقت اضطراب طبیعی، به یک اختلال تبدیل می‌شه؟

اضطراب، احساسی آشنا برای همه‌ی ماست. گاهی قبل از امتحان، ارائه‌ی مهم یا حتی مواجهه با فردی جدید، تپش قلب می‌گیریم، دست‌هایمان عرق می‌کنند و افکار نگران‌کننده مثل موج به ذهنمان هجوم می‌آورد.


آیا فقط عشق برای نجات رابطه کافی است؟

در بسیاری از فیلم‌های عاشقانه، داستان‌هایی را می‌بینیم که در آن دو نفر به خاطر عشقشان بر تمام مشکلات غلبه می‌کنند. اما آیا واقعاً در دنیای واقعی، فقط عشق می‌تواند یک رابطه را از فروپاشی نجات دهد؟ آیا عشق، همان چسبی است که می‌تواند ترک‌های عمیق روابط را به هم بچسباند؟ در این مقاله جامع، به بررسی علمی، روان‌شناختی و تجربی این موضوع می‌پردازیم و می‌کوشیم پاسخی شفاف به این پرسش بدهیم: آیا فقط عشق برای نجات رابطه کافی است؟


چطور الگوهای تکراری انتخاب اشتباه رو بشکنیم؟

در زندگی، بسیاری از ما بارها و بارها با انتخاب‌های اشتباهی مواجه می‌شویم که گویا در چرخه‌ای بی‌پایان گرفتار شده‌ایم. چه در روابط عاطفی، چه در مسیر شغلی یا حتی در تصمیمات روزمره، تکرار اشتباهات گذشته می‌تواند تبدیل به الگویی شود که به‌سختی قابل شکستن است. اما آیا واقعاً محکوم به تکرار اشتباهات هستیم؟ یا می‌توان با بینشی تازه و راهکارهایی عملی، این چرخه را متوقف کرد؟ در این مقاله جامع و تخصصی، به بررسی عمیق این موضوع می‌پردازیم.


نظم پنهان در بی‌نظمی خانوادگی: تکرار الگوهای ناخودآگاه

وقتی به خانواده‌ای نگاه می‌کنیم که ظاهراً پر از تنش، سردرگمی یا اختلافات تکرارشونده است، نخستین تصور این است که آن خانواده دچار بی‌نظمی است.


خطای هزینه در رفته: دشمن پنهان تصمیم‌گیری اقتصادی

در زندگی روزمره، تصمیم‌گیری بخش جدایی‌ناپذیر از فعالیت‌های ماست.


اعتماد به نفس کاذب: تفاوتش با اعتماد به نفس واقعی چیست؟

تا حالا با آدم‌هایی روبه‌رو شدید که پر از اعتماد به نفس به نظر می ایند ولی یک چیزی ته دل آدم می‌گوید که این حالت، واقعی نیست؟ اون‌جوری که انگار یه چیزی مصنوعی است ، مثل یک نمایش ان ها همیشه وسط مجلس هستند با صدای بلند حرف می‌زنند خودشان را در مرکز توجه نگه می‌دارند و حتی ممکن است از بالا به بقیه نگاه کنند ، اما پشت این ظاهر ، گاهی یه ترس عمیق از دیده نشدن یا نادیده گرفته شدن پنهان است. اینجاست که مفهوم «اعتماد به نفس کاذب» وارد بازی می‌شود. این نوع اعتماد به نفس، توخالیست یعنی از بیرون قوی و محکم به‌نظر می‌رسد ولی از درون آسیب‌پذیر و شکننده‌ست. هدف این مقاله این است که دقیق بررسی کنیم فرق بین اعتماد به نفس واقعی و اعتماد به نفس کاذب چیست، چطور می‌توانیم تشخیص‌شون بدهیمو چگونه می‌توانیم از یه حالت مصنوعی و نمایش‌گونه به سمت خودباوری واقعی حرکت کنیم.


افسردگی خندان: چرا بعضی‌ها با وجود لبخند، افسرده هستند؟

وقتی کسی رو می‌بینی که همیشه می‌خنده، شوخ‌طبع و پرانرژیه، آخرین چیزی که به ذهنت می‌رسه اینه که اون فرد ممکنه افسرده باشه. ولی حقیقت اینه که بعضی‌ها پشت لبخندهاشون، دنیایی از غم و ناراحتی رو پنهون می‌کنن. به این حالت می‌گیم افسردگی خندان.


سندروم استکهلم دیجیتال: چرا به رسانه‌های اجتماعی معتاد شده‌ایم؟

در دنیای دیجیتال امروز، تصور زندگی بدون رسانه‌های اجتماعی سخت است. چه در حال مرور تصاویر اینستاگرام باشیم، چه در حال بررسی به‌روزرسانی‌های فیسبوک یا توییت کردن افکار جدید، بیشتر ما روزانه ساعت‌ها از این پلتفرم‌ها استفاده می‌کنیم. اما آیا تا به حال به این فکر کرده‌اید که چرا اینقدر به آن‌ها وابسته‌ایم؟ چرا همیشه نیاز داریم که گوشی‌مان را چک کنیم یا از لایک‌ها و کامنت‌ها یک شوک دوپامین دریافت کنیم؟ جواب این سوال شاید در پدیده‌ای به نام «سندروم استکهلم دیجیتال» نهفته باشد.


چگونه “ترس از تغییر” زندگی ما را محدود می‌کند و چگونه بر آن غلبه کنیم؟

آیا تا به حال شده که بخواهید تغییری در زندگی‌تان ایجاد کنید، اما احساس کنید یک نیروی نامرئی شما را عقب نگه می‌دارد؟