افسردگی یکی از اختلالی است که کوچک و بزرگ را تحت تاثیر خود قرار می دهد در ادامه به دلایل این اختلال اشاره می کنیم.


خطرات ژنتیکی و خانوادگی:

مطالعات ژنتیکی بهترین مشاورین خانواده نشان می دهد که افسردگی اساسی در نوباوگان جنبه خانوادگب دارد و از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود. در واقع بهترین پیش بینی کننده ی خطر ابتلا به افسردگی اساسی در کودکان، وجود سابقه ی خانوادگی قوی ای بیماری است. کودکانی که والدین آن ها در دوره کودکی دچار افسردگی بوده اند به احتمال بیشتری دار افسردگی می شوند . کودکان والدین دارای سابقه افسردگی تقریبا سه برابر کودکان بدون سابقه ی بیماری روانی در والدین احتمال دارد دچار افسردگی شوند. ابتلای کودک به افسردگی در صورتی که پدر و مادر او هر دو اختلال داشته باند، بیشتر می شود. فرزندان والدین افسرده همچنین در سنین پایین تری علائم افسردگی را نشان می دهند و نیز بیشتر احتمال دارد که قبل از رسیدن به بلوغ دچار افسردگی شده باشند. 

تاثیرات عصب زیست شناختی:

ما نمی توایم به قسمت خاصی از مغز به عنوان عامل ایجاد افسردگی در کودکان و نوجوانا اشاره کنیم . اما نا هنجاری هایی در ساختار و وظایف چندین ناحیه از مغز در ایجاد این اختلال سهیم هستند. اکثر مطالعات مربوط به نوجوانا افسرده روی بخشی از اعصاب تمرکز یافته اند که فعالیت های عاطفی از قیبل دستگاه عصبی اندورکین حاکم بر پاسخ های استرس ، فعالیت خودکار و حساسیت به پاداش را تنظیم می کند. مطالعات مبتنی بر اسکن مغز به کشف ناهنجاری های متعدد در ساختار و وظایف اجزا موسوم به آمیگدالا ، کرتکس سینگولیت و پر فرونتال و نواحی لیمبیک مرتبط با  آن منجر شده است.

تاثیرات خانواده:

تاثیرات خانواده نقش مهمی در پیدایش ، ادامه و سیر افسردگی در کودکان و نوجوانان بازی می کند. 

هنگامی که کودکان افسرده هستند.

خانواده های کودکان مبتلا به افسردگی رفتارهاس سخت گیرانه و ایراد جویانه بیشتری نسبت به کودکان افسرده خود در مقایسه با کودکان دیگر خود نشان می دهند. در مقایسه با خانواده های فاقد کودکان و نوجوانان افسرده، این خانواده ها خشم و کشمکش بیشتری نشان می دهند و کنترل بیشتری روی رفتار کودک اعمال می کنند. و صحبت و گفت و گوی ضعیف تری با آن ها دارند و مداخله بیشتری در کار آن ها می کنند و محبت و حمایت کمتری نسبت به آن ها از خود بروز می دهند. آن ها سطوح بالایی از استرس ، بی نظمی ، اختلافات زوجی، و کمبود حمایت اجتماعی از خود نشان می دهند . کودکان مبتلا به افسردگی بیش از کودکان غیر افسرده خانواده خود را فاقد همبستگی و علاقه توصیف می کنند. تحقیقات نشان می دهد که رابطه افسردگی کودک را با نا کارآمدی خانواده او تایید می کند و حمایت کمتر و کشمکش بیشتر در خانواده با علائم افسردگی بیشتری در نوجوانان همراه است. 

هنگامی که والدین افسرده هستند.

افسردگی باعث می شود که پدر و مادر از ارضای نیازهای جسمی و عاطفی اساسی کودک از جمله غذا دادن، خواباندن ، مواظبت ها و تامین امنیت ، ناتوان شوند. مادرانی که از افسردگی رنج می برند نوعی محیط پرورش آکنده از خلق منفی، زود رنجی، ناتوانی، فاقد انعطاف پذیری عاطفی، و اظهار احساسات غیر قابل پیش بینی به وجود می آورند. هنگامی که کودکان آن ها از عواطف منفی و ناراحتی پر هستند  مادران افسرده نمی توانند همدلی لازم را به کودک نشان دهند و بیشتر احتمال دارد در مقابل عواطف منفی کودک با عدم تایید و نادیده گرفتن و یا تنبیه به او واکنش نشان دهند.و همچنین مادران افسرده در مقایسه با مادران عادی انرژی کمتری برای تشویق کودکان خود به بازی نشان می دهند و در تنبیه و تشویق کودک از روش های هماهنگ و مناسب استفاده نمی کنند. و با کودکان خود درگیری عاطفی کمتری دارند و با آن ها به اندازه کافی حرف نمی زنند. و فاقد هر گونه محبت و مهربانی به نظر می رسند و ایراد گیری و زود رنجی بیشتر است. سطوح بالای کشمکش های زناشویی، اختلافات خانوادگی و استرس ممکن است به دلیل افسرده بودن یکی از والدین در خانه حاکم باشد. و این محیط خانوادگی منفی تاثیر مخربی خواهد داشت. 

رویداد های تنش زای زندگی:

افسردگی با رویداد های تنش زای شدید و غیر شدید زندگی ارتباط دارد . اتفاقات تنش زای شدید ممکن است تغییر محل زندگی به یک شهر یا محره جدید، تغییر مدرسه، تصادف شدید، بیماری اعضای خانواده ، کاهش منابع مالی، محیط خانواده همراه با خشونت، کشمکش و طلاق والدین را شامل شود. رویداد های تنش زای غیر جدی مانند ایراد گیری معلم، دعوا با دوست و یا بگو مگو های والدین نیز می تواند به افسردگی منجر شود. 

طبق نظر روانشناس قبل از ازدواج عواملی که باعث شروع افسردگی می شوند غالبا شامل تنش های بین فردی، فقدان واقعی یا احساس شده از قبیل مرگ یک عزیز، ترک شدن، طرد شدن یا مورد تهدید قرار گرفتن عزت نفس فرد می گردد. 

تنظیم عواطف:

تنطیم عواطف شامل فرایندهایی است که از طریق آن انگیزش عاطفی در جهت گیری هدایت، کنترل یا تغییر داده می شود تا فعالیت سازگارانه فرد تهسیل شود. همچنین به تعادل برقرار شده بین حالات خلق مثبت، منفی و خنثی اشاره می کند. کودکان و نوجوانان تفاوت های زیادی را در قدرت تنظیم عواطف و مدیرین حالات خلقی منفی خود نشان می دهند. و این نقشی اسلسی در غلبه بر حالات عاطفی منفی و نگه داری یا جلوگیری از حالات مربور بازی می کنند. هر فردی برای تنظیم عواطف خود، به مهارت های گوناگونی نیاز دارد این مهارت ها شامل شناسایی تغییرات عاطفی خود، تفسیر صحیح شرایطی که به تغییر خلق منجر شده و انتحاب هدف هایی برای تغییر خلق خود و استفاده از پاسخ های مناسب را شامل می شود که این می تواند در نوجوانان ضعیف باشد و از روش های نا مناسب استفاده شود و این باعث ایجاد مشکلاتی خواهد شد. 

ما در قسمت بالا به طور خلاصه به دلیلی برز افسردگی در کودکان و نوجوانان اشاره کردیم که می تواند برای هر والدی سودمند باشد. اگر که فکر می کنید فرزندتان با افسردگی همراه است برای درمان با فردی متخصص در مراکز مشاوره کشور مشورت نمایید و در جهت سلامت روان فرزند و خودتان تلاش لازم را نمایید.