وقتی والدین دچار مشکل می شوند، کودکان در هر سنی که باشند اغلب تحت تاثیر آن قرار می گیرند و بعد ها نیز بر نحوه ازدواج و زندگی زناشویی شان تاثیر منفی می گذارد. و فضایی که بی وفایی ایجاد می کند موجب افزایش ترس و شک می گردد. و با آگاه شدن به خیانت سوالات زیادی ذهن آن ها را درگیر می کند و به طور مستقیم خود را نشان نمی دهد بلکه با کج خلقی، خشم یا افسردگی ظاهر می شود به طوری که در ظاهر به نظر می رسد که ربطی به بی وفایی ندارد. بر اساس مطالعات روانشناسی خانواده برای زوج هایی که بی وفایی کرده اند مشکل است که در چنین شرایطی به کودکان خود بیندیشند ولی با وجود این مسئله به قدری برایشان مهم است که سعی می کنند تا از وارد آمدن آسیب به کودکشان جلوگیری کنند. که در ادامه اثرات آن را بر هر دوره سنی اشاره می کنیم.

خردسالان:

طبق نظر مشاور ازدواج خوب خردسالان هنوز یاد نگرفته اند که چگونه در مورد موضوعات پیچیده و عاطفی صحبت کنند. لذا اضطراب در رفتارشان تجلی می یابد و آن ها اغلب علایم عدم امنیت و خشم را نشان می دهند. کودکان چهار الی پنج ساله که رفتن به دستشویی را یاد گرفتند ممکن است مشکلاتدی در دفع ادرار را داشته باشند و یا به طور اتفاقی انگشت شست یا ناخن خود را بمکند. یا با چسبیدن به والدین خود از رفتن به مهدکودک و... امتناع کنند و برخی از آن ها تندخو می شوند و با کوچک ترین مسئله از کوره در می روند و برخی دیگر نیز شب ها از خواب می پرند و فریاد می کشند و یا کابوس های وحشتناک می بینند. 

کودکان:

کودکان نیز همان کیفیت از خشم را که در خردسالان دیده می شود از خود نشان می دهند اما یک تفاوت عمده آن است که اکنون آن ها قادر به ابراز برخی احساسات خود در قابل کلمات می باشند. کودکان در این سنین می دانند که تنش بین والدین می تواند علامتی از وقوع طلاق بین آن ها باشد و در واکنش به آن ممکن است دعوا و کتک کاری راه بیندازد و یا رفتارهای نا مناسب دیگر را نشان دهد.

نوجوانان:

بر اساس مطالعات بهترین دکتر روانشناس خیانت برای نوجوانان به دو دلیل سخت تر است. یکی این که قابلیت های ذهنی و تفکر انتزاعی در حال گسترش بیشتری دارند و درک آن ها از مسائل، نسبت به دوران کودکی بیشتر شده است. پیاژه بلوغ را مرحله ای از رشد معرفی می کند که در این مرحله استدلال و انتزاع در حال شکل گیری و رشد بوده و نوجوان مجهز به نگرش انتقادی نسبت به جهان پیرامون خود شده و قادر به بررسی و آزمایش ایده ها و قوانین حاکم بر زندگی می شود. 

آیا خیانت را باید به کودکان بگوییم؟

گفتن خیانت به کودکان توصیه نمی شود مگر این که ضرورت آن احساس شود. اگر تنش بین شما و همسرتان آشکار باشد، باید به کودک گفت که مشکلی در زندگی زناشویی پیش آمده و خودتان آن را حل خواهید کرد. گاهی والد درگیر تمایل دارد که با بچه ها درمورد خیانت صحبت کند اما هنوز والد دیگر آن را نپذیرفته است و تحت هیچ شرایطی این کار نباید انجام شود چون اوضاع خانه رامتشنج و پر استرس می کند. البته موارد استثنا هم وجود دارد برای مثال زمانی که شایعاتی بیرون از خانه وجود دارد و کودکان آن ها را می شنوند که بهتر است آن را از زبان شما و نه دیگران بشنوند البته نباید در چنین شرایطی نیز تمام مسائل گفته شود و به عبارتی کودک نباید در جریان تمام جزییات قرار گیرد چون باعث حساس شدن او به این مسئله می شود. کودک ممکن است از والدین سوالاتی بپرسد که نشان می دهد از اطرافیان چیزهایی را شنیده و شک و تردید هایی در ذهنش شکل گرفته است. اما نوجوان ممکن است با شنیدن خیانت یکی از والدین نسبت به دیگری واکنش خشم نشان دهد. دیدن ناسازگاری والدین برای بسیاری از نوجوانان دردناک است و به نظر بسیاری از آن ها، ازدواج و آینده شان تخت تاثیر قرار می گیرد. در حالت کلی می توان گفت که فرزندان از والدین خود انتظار دارند که برای آن ها الگوی صداقت و راستی باشند. و معمولا در هر سنی که باشند مسئله ی خیانت والدین بر آن ها و زندگی شان تاثیر منفی خواهد داشت و والدین باید سعی کنند که این آسیب را به حداقل برسانند. برای کسب اطلاعات بیشتر در زمینه فرزند پروری و طلاق و خیانت می توانید با مرکز تخصصی مشاوران در تماس باشید و راهنمایی های لازم را در این زمینه از افراد متخصص دریافت نمایید زیرا این دوران می تواند بسیار آسیب زا و خطرناک برای شما و فرزندانتان باشد به همین دلیل چگونگی گذر از آن با کمترین آسیب احتمالی ضروری است.