اکثر تحقیقاتی که انجام گرفته است همگی حاکی از تاثیرات نا مطلوب طلاق بر سلامت روان فرزندان هستند . به عبارتی زمانی که یکی از والدین در خانواده حضور نداشته باشد رشد عاطفی و اجتماعی و حتی عقلی کودکان آسیب می بیند . طلاق و از هم گسیختگی خانواده سبب ایجاد اضطراب و نا ایمنی ، بی اعتمادی و همچنین بدبینی و سوء ظن و احساس محرومیت دائم از پدر و مادر می شود . و همچنین بررسی ها نشان می دهد که فروپاشی یک ویژگی پیوند خورده با افسردگی در دوران کودکی می باشد .طبق نظر بهترین روانشناس کودک در حالت کلی جدایی والدین ، سرپرستی توسط یکی از والدین ، پایگاه اجتماعی و اقتصادی پایین ، تجربه ی فقدان های مکرر ، اختلافات والد و کودک ، اختلافات زن و شوهر در مورد بچه داری ، کنترل بیش از حد والدین به رفتار کودک و ارتباط آسیب دیده با همسالان در بروز افسردگی دوران کودکی نقش دارد .

پرخاشگری و مشکلات رفتاری :

یکی دیگر از مسائل مربوط به فرزندان طلاق میزان بالای پرخاشگری و مشکلات رفتاری در آنان است . روانشناسان تلفنی بیان می کنند که علت این امر ممکن است نیاموختن مهارت های مناسب کنار آمدن با چالش های ارتباطی باشد . این افراد وقتی با دوستانشان مشکل دارند ، از روش های نا مناسبی که والدینشان به کار می بردند ، استفاده می کنند ولی نمی توانند چنین بینشی داشته باشند که این روش ها در خانواده خودشان به نتیجه مطلوب نرسیده و منجر به طلاق شده است . 

عملکرد تحصیلی :

طلاق والدین بر عملکرد تحصیلی فرزندان ، یعنی توانایی آن ها در پاسخ دهی به مسائل مربوط به موضوع یا موضوع های خاص پیش بینی شده برای یک دوره آموزشی ، تاثیر دارد . طلاق والدین باعث افت تحصیلی ، فرار از مدرسه و مشکلات تحصیلی متعددی برای فرزندان می شود . 

بزهکاری و رفتار های انحرافی :

از دیگر مسائل آسیب های اجتماعی که از هم گسیختگی خانواده و نزاع درون آن برای کودکان به همراه دارد ، گسترش بزهکاری کودکان ، رفتار های انحرافی ، فرار کودکان ، خودکشی ، کار خیابانی و مصرف مواد و الکل است . برخی از بزهکاران جوان متعلق به خانواده هایی هستند که دچار تعارض و کشمکش های خانوادگی و اختلالات روانی و رفتاری هستند . وجود این گونه تنش ها در خانواده می تواند آن ها را وادار به فرار از خانه کند . زیرا که کودکان طلاق از امنیت روانی و عاطفی برخوردار نبوده و وجود جانشین مادر در محیط خانواده منجر به ناسازگاری ، انحراف و فرار کودک از محیط خانواده می شود . 

هیجان ها و تجربه های ذهنی  در کودکان طلاق چیست ؟

خشم و نفرت :

فرزندان واکنش های احساسی بسیار گسترده و متفاوتی را به طلاق نشان می دهند اما خشم تقریبا همگانی هست . طبق نظر روانشناس نوجوان خوب تصور نوجوانان این است که تحقق نیاز ها ، خواسته ها و اهدافشان به واسطه ی فرد یا افرادی با مشکل مواجه شده است . در نتیجه بروز چنین مواردی و بسته شدن راه تحقق آرزو های فرد ، احساسات و عواطفی نظیر خشم و نفرت در نوجوان نسبت به این افراد به وجود می آید . 

دلخوری و نارضایتی از والد غایب :

گاهی اقدامات والد غایب پیش از جدایی و پس از آن به خشم و نفرت فرزندان از وی می انجامد برخی از فرزندان طلاق به دلیل اقدامات والد غایب پیش از طلاق و پس از آن نسبت به او احساس خشم و نفرت می کنند این احساس ها سبب می شود که فرزندان نسبت به آن والد احساس خشم و تنفر و بد بینی داشته باشد و از او فاصله بگیرد و در شرایطی که به کمک وی احتیاج دارد ، نتواند از آن برخوردار شود . 

ترس :

نتایج مطالعات مراکز مشاوره تهران نشان می دهد فرزندان در خانواده های طلاق به دلیل تجاربی که دارند نوعی احساس دلهره را تجربه می کنند مانند ترس نسبت به تکرار تجارب و تکرار فقدان زیرا که یکی از مهم ترین کشمکش ها در این سنین از دست دادن پدر و مادر یا هر دوی آن ها است و بزرگ ترین ترس کودکان از این است وقتی که به محبت پدر و مادر نیاز دارند ، والدین آن ها را ترک کنند و تنها بگذارند . و این ترس به موقعیت های دیگر و به روابط با افراد بیرون از خانواده سرایت می کند . 

بی اعتمادی :

زمانی که در خانواده ای روابط زوجین به وسیله طلاق گسسته می شود اثرات جبران نا پذیری بر روان فرزندان می گذارد و آن ها را در مسیر بی اعتمادی به اطرافیان و دوستان قرار می دهد . از آن جا که در خانواده های طلاق زندگی والدین بر پایه ی تفاهم و اعتماد و گذشت و فداکاری و محبت و عشق به یکدیگر نیست ، شاهد بی اعتمادی در فرزندان خواهیم بود .

تجربه احساس تنهایی و انزوا :

فرزندان در خانواده های طلاق احساس تنهایی می کنند و دلشان برای والدینی که از آن ها جدا شده اند تنگ می شود . معمولا چنین والدینی به قدری گرفتار مشکلات خود هستند که به فرزندانشان نمی رسند . نبود همدم ، احساس فشار و بی پناه بودن از جمله این موارد می باشد . این عوامل می تواند در نقش عامل محرک برای احساس تنهایی به خصوص برای تک فرزندان باشد . 

احساس عدم امنیت :

افراد نوعی دل نگرانی در رابطه با آینده نا معلوم خود ابراز می کنند . مسائلی نظیر مالی، مسکن و مدرسه و زندگی و ازدواج مجدد والد سر پرست می باشد . و مشغولیت های ذهنی که قرار است در صورت تمایل و تصمیم به والد سر پرست برای ازدواج مجدد در کجا زندگی کنند و چه آینده ای در پیش خواهند داشت .