با توجه به این که ماهیت مرگ ناشناخته است، افرادی که از اضطراب رنج می برند بیشتر اوقات ترس از مرگ دارند. بسیاری از افراد فکر می کنند که چاره ندارند و این در حالی است که واقعیت متفاوت تر از آن چه که فکر می کنند، می باشد. طبق مطالعات مراکز مشاوره خانواده دقیقا از چه چیزی می ترسید؟ می توانید مرگ را ارتباط با 3 مورد بدانید. مرحله اول فرایند مردن تا حدی که از هوش می روید. دومین مورد لحظه بیهوش شدن که مرگ واقعی فرا می رسد و مرحله سوم زمان بعد از مرگ است. 

اگر نگران مورد اول هستید در این صورت شما از زندگی می ترسید و زمانی که در فرایند مردن قرار می گیرید هنوز زنده اید و از چه چیزی می ترسید؟ نگران درد یا ناراحتی هستید؟ از خود بپرسید که تا کنون بیمار یا ناراحت نبوده اید؟ آیا توانسته اید با آن ها مقابله کنید؟ اگر که دفعات قبلی توانسته اید با آن ها بجنگید در این صورت دلیلی وجود ندارد که از فرایند مردن بترسید.  طبق نظر مشاور قبل ازدواج ممکن است که در گذشته درد زیادی را تحمل کرده باشید و حالا نگران باشید که دوباره این درد را تحمل کنید. و این مرگ نیست که از آن می ترسید و زندگی است که از آن هراس دارید. ممکن است که افکار منفی زیادی را در سر داشته باشید مثلا این که کارهای زیادی بود که می خواستید انجام دهیدو نتوانستید. این افکار خود را شناسایی کنید و یادداشت نمایید. یکی از مشکلات شما تفکر همه یا هیچ است زیرا با خود می گویید که همه ی کارهایی که دربرنامه تان بود انجام نداده اید و یا همه رویاهایتان به واقعیت تبدیل نشده است و اشکال دیگر شما فیلتر ذهنی است زیرا به جای این که به کارهای متعددی که انجام داده اید فکر کنید، به همه ی کارهایی که انجام نداده اید می اندیشید. شما می توانید به همه ی کارهایی که انجام داده اید فکر کنید و از آن ها خشنود باشید و یا این که به کارها و ارزوهایی که داشتید و انجام نداده اید فکر کنید و ناراحت باشید. بسیاری از افراد از مورد دوم می ترسند و آن را بسیار وحشتناک تلقی می کنند. 

طبق نظر مشاور روانشناسان در چنین مواقعی حادثه ناراحت کننده را یادداشت کنید و احساسات منفی خود را بنویسید و برای آن می توانید از غمگین، عصبانی، احساس گناه، تنها، درمانده و مایوس استفاده کنید. و برای آن ها امتیازی از صفر تا صد بدهید. در این صورت خطاهای شناختی باور ها و افکارتان را پیدا خواهید کرد و واکنش های منطقی را جایگزین آن خواهید کرد.

خطاهای شناختی چه هستند؟

بر اساس مطالعات روانشناختی ما 10 مورد خطای شناختی داریم که باعث بروز بسباری از افکار ناسالم، اضطراب، افسردگی، ترس و ... می شود. یکی از آن ها تفکر همه یا هیچ است که با مسائل به صورت مطلق برخورد می کنید و آن ها را سفید و یا سیاه می بینید و برای هیچ چیز حد وسطی قائل نیستید. مورد دیگر تعمیم مبالغه آمیز است که هر حادثه منفی را شکستی بزرگ و همیشگی می پندارید و فیلتر ذهنی که در آن به جنبه های منفی فکر می کنید و به جنبه های مثبت توجهی ندارید و نسبت به آن ها بی تفاوت هستید. و یا این که بی توجهی به امور مثبت دارید و اصرار دارید که موفقیت هایتان را بی ارزش بدانید. از موارد دیگر خطای شناختی ذهن خوانی که بی دلیل واکنش دیگران را منفی تلقی کردن و پیشگویی و پیش بینی بی دلیل است که بر اساس آن ها نتیجه گیری شتابزده دارید. از موارد دیگر درشت نمایی است که حوادث را بدون توجه به تناسب آن در نظر می گیرید و استدلال احساسی که با توجه به احساس خود نتیجه گیری می کنید و یا از عبارت های باید دار استفاده می کنید و از باید و نباید برای انتقاد از خود یا دیگران به طور مداوم استفاده می کنید و یا برچسب زدن که اشتباهات را به حساب شخصیت خود می گذارید و شخصی سازی و سرزنش که همه گناه ها را به گردن می گیرید و خود را به خاطر کاری که مسئول آن نبوده اید سرزنش می کنید.

توجه به کوتاه بودن زندگی می تواند بسیار ترسناک باشد اما اگر فکر کنیم که زمان در حال گذر است به این نتیجه خواهیم رسید که زندگی چقدر ارزشمند است. افرادی که ترس از مرگ آن ها به حدی باشد که عملکرد زندگی، تحصیلی، شغلی و رابطه را تحت تاثیر قرار دهد و زهنیت فرد را بسیار به خود مشغول سازد نیازمند بررسی  و درمان از سوی مرکز مشاوران می باشد . برای کسب اطلاعات بیشتر می توانید با مشاوران در ارتباط باشید و راهنمایی های لازم را از آن ها برای داشتن زندگی بهتر دریافت نمایید.