اختلاف متشکل از 4 عنصر است و این عناصر هستند که هر گونه مشاجره ، درگیری ، دشمنی یا جدایی را موجب می شوند . اغلب توالی این عناصر ، انگیزه ی نا خود آگاهی را پیش می کشد که در ورای واکنش یک شخص نسبت به هر موقعیت منفی یافت می شود .

طبق نظر مشاوران خانواده ایرانیان اولین عنصر ، عبارت است از واقعه . در واقع ، عامل ایجاد اختلاف این است که چیزی گفته شده یا انجام شده است ، یا چیزی گفته یا انجام نشده است ، یا کاری آن گونه که انتظار آن را داشته ایم یا نیازمند آن بوده ایم ، صورت نپذیرفته است . در واقع واقعه بر خلاف توقع یا خواسته ی ما صورت پذیرفته است . این مورد باعث فقدان کنترل می شود . هرکس برای این که احساس مطلوبی نسبت به خودش داشته باشد ، نیازمند احساس استقلال و عدم وابستگی است . این فقدان کنترل ، احساس آزادی و تسلط را از فرد می گیرد و او را وابسته می کند . وابستگی ، احساس ترس را در وی ایجاد می کند . ترسی که به این صورت ایجاد می شود اساس خشم را در ما پایه ریزی می کند . خشم ، فقط واکنشی است که نسبت به ترس ایجاد می شود ، در حقیقت خشم تلاش روانی برای جبران این فقدان کنترل است .

بررسی عوامل از دیدگاه روانشناسی 

در زیر ، علل پیدایش هر گونه اختلاف ، دشمنی و قهر و کینه ، به طور کامل از دیدگاه علم روانشناسی مورد بررسی قرار می گیرد . که در ادامه آن ها را بیان می کنیم .

بر اساس گفته ی روانشناسان ازدواج ایرانی تمام اختلافاتی که میان اشخاص به وجود می آید از دو جزء اصلی ناشی می شوند . احترام و کنترل . اگر اختلاف بر سر هر موضوعی اعم از دروغگویی ، خیانت و .. به وجود آمده باشد فقدان احترام و احساس عدم کنترل وضعیت ، مسبب اصلی آن است . 

چرا احترام و کنترل تا این اندازه برای فرد مهم است ؟

برای این که احساس مطلوبی نسبت به خود داشته باشیم باید به خودمان عشق بورزیم و این عشق عزت نفس نام دارد . هنگامی که ما در زندگی انتخاب های درستی داریم ، احترام به خود حاصل می شود . و اگر درست انتخاب نکنیم ، کمتر از خودمان خوشمان می آید . هرکس برای این که احساس خوبی نسبت به خودش داشته باشد نیازمند این است که به خود و انتخاب های خود احترام بگذارد . 

زمانی انتخاب ما نا درست است که کنترل و تسلط کاملی بر خودمان نداریم . در چنین وضعیتی ، تسلیم از طریق پرخوری یا پر خوابی می شویم و یا به شکل عمل کردن از روی خودخواهی به شکل های مختلف انجام می شود . 

در نهایت ما از خودمان عصبانی می شویم و اگر بر خودمانتسلط نداشته باشیم ، احترام به خود را از دست می دهیم و عصبانیت ما از خودمان مانند عصباتیت از دیگران است و هرچه ما بیشتر مشتاق احترام و ستایش باشیم ، بیشتر به سمت و سوی عصبانی شدن گرایش داریم . این که ما در هر موقعیتی چه اندازه از دیگران ناراحت ، ازرده و خشمگین می شویم ،بر میزان احساس کنترل و تسلط ما نسبت به خود و زندگی مان بستگی دارد . وقتی در موقعیتی قرار می گیرید که کنترل از دستان خارج می شود ، احساس نا امنی در شما ایجاد می شود ، و این نیاز در شما به وجود می آید که باید به کوچک ترین بازمانده های استقلال و عدم وابستگی چنگ بزنید ، و همین باعث بروز واکنش منفی می شود . وقتی در موقعیتی قرار می گیرید که احساس کنید به شما اهانت و بی احترامی شده ، دنیای خارجی را تنها منبع تغذیه و ذحمایت روانی تشخیص می دهید . هر چقدر بیشتر به خودمان مسلط باشیم احترام به خود بیشتر می شود و در نتیجه عزت نفس بیشتر می شود و هر چقدر که کمتر به خودمان مسلط باشیم ، کمتر از خود احساس رضایت می کنیم و واکنش هایی که از خودمان بروز می دهیم ، منفی است . خودمان بار ها در زندگی دیده ایم که وقتی احساس خوبی نسبت به اوضاع داریم ، به راحتی عصبانی نمی شویم . اما وقتی روز بدی را سپری کنیم کوچک ترین مسئله باعث عصبانیت ما می شود . برای کسب اطلاعات بیشتر می توانید با تلفن مشاوره در تماس باشید .

وقتی احساس کنترل و عدم وابستگی دوباره در وی بر قرار شد ، ترس نا پدید می شود و خشم فرو می نشیند . این به شخص اجازه می دهد تا نیاز به کنترل را رها کند و این امکان را به فرد می دهد تا ببخشد و زمانی که احساسات فرو نشست درباره ی آن مشکلات صحبت شده و راه حل های مناسب آن مطرح شود و به شدید ترین مشاجرات ، اختلافات و ناسازگاری ها ، کینه ها و قهر و جدایی ها پایان داده شود . برای تسلط و یادگیری راهکار ها می توانید با مراکز مشاوره حرفه ای در ارتباط باشید .