هرکسی ممکن است احساس ناراحتی، استرس و افسردگی کند. و چنین احساس هایی هم طبیعی هستند و هم غیر قابل اجتناب. ممکن است با دیدن فیلمی گریه کنید و یا اگر نزدیکانتان مریض هستند نگران شوید و همه ی آن ها کاملا طبیعی هستند. داشتن اضطراب و افسردگی به مقدار کم جزئی از زندگی روزمره است. ولی زمانی که ناراحتی و پریشانی، اکثر روزهایتان را پر می کند این چندان طبیعی نیست و ممکن است که شکل جدی از اضطراب و افسردگی باشد و این بر ذهن، رفتار و احساس و همچنین روابطتتان تاثیر می گذارد. 

تغییر روی افکار:

طبق نظر دکتر وسواس این را بدانید که افکار شما در ایجاد این اختلال ها بسیار تاثیر گذار هستند افکار شما بر احساس شما تاثیر می گذارد و افکار بسیار منفی منجر به افسردگی می شود و احساس مورد قضاوت قرار گرفتن یا ترس از آسیب دیدن منجر به اضطراب می شود این افکار می تواند شامل بد بودن اوضاع، بی ارزش بودن، ترس از مریضی، نا امیدی، احساس شکست و بازنده بودن، مضطرب بودن نسبت به افراد نا شناس، نا توانی در تصمیم گیری، حسرت و پشیمانی ، احساس شرمساری و ... باشد.این فکر ها می تواند برای هر شخصی که افسرده و مضطرب باشد ، وجود داشته باشد.

رفتار نگران و  غمگین:

بر اساس مطالعات بهترین کلینیک روانشناسی در رفتار افراد افسرده چندین علامت وجود دارد زیرا که افسردگی و اضطراب درونی بر حرکات بیرونی او اثر می گذارد برای مثال خسته به نظر رسیدن، آهسته حرکت کردن، دوری از اطرافیان، صدای لرزان، گریه های بی دلیل، دل نکندن از تخت خواب، خودداری از رفتن به جاهای شلوغ،محافظه کاری، اهمیت ندادن به ظاهر، نتوانستن در خندیدن، نداشتن انگیزه و بی قراری و ناراحتی و ....

علایم فیزیکی:

افسردگی و اضطراب نشانه ها و علایم فیزیکی خاصی را ایجاد می کند و تغییراتی در اشتها، خواب، انرژی، و یا احساس درد در برخی نواحی بدن رنج می برند و این تغییرات مستقیم روی بدن تاثیر می گذارند ولی به راحتی قابل مشاهده نیستند مانند بی اشتهایی، عرق کردن کف دست ها، خواب زیاد، احساس سستی و ضعف، احساس درد، سنگینی قفسه سینه، نداشاتن انرژی، تپش قلب زیاد، تنفس دشوار، نداشتن میل جنسی ، سرگیجه و .... البته باید مطمئن باشید که مواردی که گفتیم به دلیل بیماری جسمی نباشد.

بازتان در روابط:

وقتی احساس افسردگی و اضطراب می کنید احتمال دارد روابطتان با اطرافیان دچار خدشه شود، و ممکن است فکر کنید اضطراب و افسردگی شما فقط و فقط روی خودتان تاثیر می گذارد ولی در حقیقت این حالات روی نه تنها خودتان بلکه بر دوستان، خانواده، معشوق و همکاران نیز موثر است. زیرا که ممکن است تمایلی به ارتباط با کسی بودن نداشته باشید و یا زمانی که ادم های جدیدی را ملاقات می کنید عصبی شوید و یا حوصله حرف زدن با کسی را نداشته باشید زود رنج بودن، عدم تحمل انتقاد، نداشتن حوصله برای ارتباط، قطع رابطه با اطرافیان، بی ارزش بودن دوستی و عشق، احساس کرختی در جمع و .... می تواند از نشانه های آن باشد. البته برخی از افراد خجالتی و یا درون گرا هستند و در حین ملاقات با افراد جدید ممکن است عصبی و نگران به نظر برسند ولی نگرانی وجود ندارد و فقط ممکن است که در برقراری ارتباط مشکل داشته باشند. 

طبق نظر مشاور روانشناس قطعا نمی خواهید احساس افسردگی و اضطراب کنید ولی در عین حال گاهی احساس می کنید انتخاب دیگری ندارید و می خواهید که کاری در مورد پریشانی تان بکنید ولی احساس نا توانی و نا امیدی می کنید و حقیقت این است که می توانید خودتان را از این مخمصه خلاص کنید ولی باید در ابتدا مشکلتان را در ذهنتان درک کنید و با آن کنار بیایید یکی از آن ها تغییر دادن عقاید نادرست است و ممکن است حواستان نباشد برای مثال ممکن است فکر کنید که لیاقت شاد زندگی کردن را ندارید و به همین دلیل تلاشی هم برای آن نمی کنید و در همان وضعیت افسرده و مضطرب باقی می مانید. افراد معمولا در مقابل تغییر مقاومت می کنند زیرا که می ترسند و تصورشان این است که لیاقت چیز های بهتر را ندارند و یا علاجی برای دردشان وجود ندارد ولی هر یک از این اعتقادات خود دلیلی برای درست نشدن وضعیت است. برخی از موارد هستند که حقیقت دارند مانند این که منطقی است گاهی احساس خشم کنیم و یا قرار نیست که همه چیز طبق آن چه که می خواهیم باشد و موفق باشیم. اما هر فردی لیاقت دارد که احساس شادی کند و می تواند در کار ها موفق شود و بسیاری از اتفاقات بد گذشته را پشت سر بگذارد و هر یک از آن ها کمک می کند که تجربه های زیادی کسب کنید و قوی تر از قبل شروع کنید. سعی کنید اعتقادات سمی خود را شناسایی کنید در آن ها تغییرات لازم را ایجاد کنید. برای درمان افسردگی خود سعی کنید که با متخصصان مربوطه در این زمینه در ارتباط باشید.