الگوی ارتباطی زوجین فرایندی است که در طی آن زن و شوهر به صورت کلامی و غیر کلامی با یکدیگر تعامل برقرار می کنند که انواع نظریه های روانشناسی در این حوزه را برای آشنایی شما با این موضوع مطرح می کنیم. این نظریه ها عبارت اند از:

نظریه کریستنسن و سولاوی:

این افراد الگوهای ارتباطی زوجین را به سه دسته تقسیم کرده اند که عبارت اند از:

الگوی سازنده متقابل:

که در طی آن زن و مرد سعی می کنند در مورد مشکل ارتباطی خود بحث و گفت و گو کنند و احساساتشان را بروز دهند و برای مشکل ارتباطی پیشنهاد راه حل بدهند و با هم مذاکره کند.

الگوی اجتناب متقابل:

که در طی آن زن و مرد هر دو سعی می کنند از بحث کردن درباره مشکل دوری کنند.

الگوی توقع و کناره گیری:

که در طی آن یکی از زوجین درباره مشکل بحث می کنند یا به وسیله انتقاد کردن ، غر زدن و یا پیشنهاد تغییر دادن دیگری را وادار به بحث درباره مشکل کند در حالی که دیگری می خواهد مشکل را تمام کند و از بحث درباره آن اجتناب کند. به طوری که این الگو شامل دو مدل زن متوقع و مرد کناره گیر و یا مرد متوقع و زن کناره گیر است.

نظریه فیتز پاتریک و کوءرنر:

در این نظریه به دو مفهوم جهت گیری گفت و شنود و همنوایی به صورت دو بعد کلیدی تعیین کننده ی چگونگی ارتباط اعضای خانواده اشاره شده است. بعد همنوایی نشان دهنده ی درجه ای از الگوی ارتباط خانواده است که بر اعضا به منظور یکسان کردن نگرش، ارزش ها و عقاید فشار می آورد. خانواده هایی که در این بعد نمره بالایی می گیرند به همنوا کردن نگرش و عقاید تاکید می کنند. این نوع جهت گیری به هماهنگی، اجتناب از تعارض و کشمکش و وابستگی اعضا به یکدیگر تاکید می کند و ارتباطط در این خانواده ها منعکس کننده اطاعت از بزرگسالان و والدین است. و ساختار سنتی دارند. و برعکس خانواده هایی که نمره پایینی می گیرند، ساختار سنتی اعتقادی ندارند و کمتر به آداب و رسوم و تشریفات و سلسله مراتب اهمیت می دهند .

بعد دیگر در این الگو گفتوگو است که در خانواده فضایی را ایجاد می کند که افراد به راحتی در موضوعات مختلف صحبت می کنند و خانواده هایی که نمره بالایی در این مقیاس می گیرند، به شکل آزادانه و مکرر بدون هیچ محدودیتی با همدیگر ارتباط دارند و زمان زیادی را در جهت ارتباط متقابل و بحث درباره موضوعات متفاوت دارند. افراد خانواده فعالیت های انفرادی ، افکار و احساساتش را با اعضای خانواده در میان می گذارد و اعضای خانواده در کنار هم تصمیم می گیرند. اما بر عکس خانواده هایی که در این بعد نمره پایینی می گیرند ارتباط کمی با یکدیگر برقرار می کنند و درباره موضوعات کمی با همدیگر صحبت می کنند و در تصمیم گیری ها شرکت نمی کنند. این تقسیم بندی دارای ابعاد مختلفی است که می توانید از روانشناسان خانواده در این زمینه اطلاعات بیشتری دریافت نمایید.

نظریه فاورز و اولسون:

این نظریه زوجین را به چهار دسته سرزنده، سازگار، سنتی و متعارض تقسیم می کند که در ادامه به هر کدام از آن ها اشاره می کنیم.

زوجین سرزنده:

از رضایتمندی زناشویی، در سطح بالایی قرار دارند و آن ها توانایی بیان احساسات و قدرت حل مشکل را با مشارکت یکدیگر دارند و آن ها از روابطشان با یکدیگر و از این که اوقات فراغتشان را با یکدیگر بگذرانند خوشحال هستند و به مسائل اخلاقی و مذهبی اهمیت می دهند و بر سر مسائل مالی با هم توافق دارند .

زوجین سازگار:

طبق نظر بهترین سکس تراپ رضایتمندی زناشویی در آن ها در سطح متوسط است و از شخصیت و عادات یکدیگر نسبتا راضی هستند و احساس می کند که توسط همسرشان درک می شوند و در احساسات یکدیگر شریک هستند و قادر به حل مشکل به کمک هم هستند و ممکن است که در مورد مسائل مربوط به فرزندان و ارتباطشان با یکدیگر اتفاق نظر نداشته باشند .

زوجین سنتی:

نارضایتی متوسطس در حوزه های ارتباطی دارند و از عادات شخصی همسرشا ناراضی هستند و در بان احساسات و مواجهه با تعارض راحت نیستند و آن ها متمایل هستند نظرشان سبت به ازدواج واقعی باشد و به مذهب در ازدواجشان اهمیت می دهند.

زوجین متعارض:

از عادت ها و شخصیت همسرشان ناراضی هستند و مشکل ارتباطی دارند و مشکلاتی را درباره نحوه گذراندن اوقات فراغت، روابط جنسی، اختلاف با دوستان همسر و خانواده او و ..... دارند.

نظریه انتخاب گلاسر:

در این نظریه به پنج نیاز اساسی اسان تاکید می شود که شامل بقت، عشق، قدرت، آزادی و تفریح است. نیاز به بقا شامل نیاز جسمانی انسان، زنده ماندن و تولید مثل و نیاز به امنیت است. این نیاز علوه بر خوردن شامل احساس امنیت و آمادگی برای حوادث غیر مترقبه ، محافظه کاری ، توجه به سلامت فردی و ارتقای وضعیت فردی و برنامه ریزی برای آینده و سخت کوشی در انجام وظایف است. نیاز به تفریح شامل لذت بردن، شادی کردن، خندیدن، بازی کردن و داشتن اوقات فراغت است. نیاز به عشق شامل صمیمیت فردی ، توجه به سلامتی دیگران، تلاش برای آشنا شدن با دیگران، روابط نزدیک با دوستا و احساس راحتی در کنار خانواده و روابط مناسب و رضایت بخش با خود و دیگران است. نیاز به آزادی به هدایت راه زندگی و آزادی بیان، همکاری با فرد دلخواه  ادامه به شغل و فعالیت دلخواه و آزاد بودن از ناراحتی های جسمانی یا روانی ظیر ترس، فشار روانی، بی حرمتی و یکنواختی اطلاق می شود. و در آخر این که نیاز به قدرت، منزلت، احترام، مورد قدردانی قرار گرفتن از طرف دیگران، تلاش کردن و .... را شامل می گردد. یادگیری این پنج یاز بدون ناکام کردن دیگرات باعث ایجاد سادی در فرد می شود. و تامین این نیاز ها محرک رفتارهای کارآمد هستند که می توان به صورت مستمر در روابط زوج ها به کار گرفت. و این نیاز ها در افراد با شدت و قوت متفاوتی است و این تفاوت هاست که باعث بروز مشکلاتی در رابطه می شود و به همین دلیل توجه به حل آن ها امری مهم خواهد بود که برای به دست آوردن اطلاعات کافی در این زمینه می توانید با مراکز روانشناسی در ارتباط باشید.