طلاق را از مهم ترین پدیده های حیات انسانی تلقی می کنند. نخست این که یک پدیده ی روانی است زیرا به تعادل روانی نه تنها دو انسان، بلکه فرزندان، بستگان، دوستان و نزدیکان آن ها اثر می نهد. 

در بحث مرکز مشاوره ازدواج باید توجه داشت که طلاق بالاتر از همه یک پدیده روانشناختی است . در شرایط یکسان اجتماعی تمامی انسان ها طلاق را انتخاب نمی کنند و لذا باید روحیه ی طلاق وجود داشته باشد ، بنابراین به نظر می رسد در راه جلوگیری از پیدایی چنین روحیه ای و یا درمان آن، به نکات زیر توجه داشت:

انتقاد پذیری:

در تربیت کودکانمان ، نباید چنان آن ها را شکننده و حساس بار آوریم که با هر تلنگر، در عمق روانشناس آسیب ببینند و راه چاره فقط در پاره کردن پیوند یابند. تربیت از دیدگاه مقاوم سازی روان انسانهاست. نباید چنین پنداشت که همواره دیگران باید به تعریف و ستایش از ما برخیزند. هرکس دارای جهات قوت و ضعف است و نباید این موضوع را فراموش کرد.

روحیه ی ترکیبی:

به نا بر گفته ی مشاور خانواده یعنی فرد به هیجاناتش تسلیم نشود و در هر واکنش بیندیشد و در این اندیشه همه عوامل مد نظر قرار دهد. هرگز رفتارهای آنی نیندیشیده ، و هیجانی در بهبود ارتباط با اسان ها کارساز نیست. آن ها که درگیر با هیجان ها می شوند روابطی بسیار پر نوسان دارند و با یک خبر خوش چنان به شعف می آیند که تعادل از دست می دهند و در عین حال با یک حادثه نا مطلوب چنان به غم می نشینند که امکان هر آسیب روانی و جسمانی می رود. باید فرزندانمان را چنان بار بیاوریم که در برابر هر رفتار یا واکنش یک باره از کوره در نروند و گذشته را در نظر بگیرند و به آینده بیندیشند و در نهایت کنترل و مهار هیجان را مد نظر دارند. بسیاری از طلاق ها ناشی از همین هیجان های آنی است .

تعلیه بلوغ:

بر اساس مطالعات کلینیک روانشناس منظور این است که ازدواج تنها منوط به بلوغ جسمانی نیست و باید با بلوغ روانی نیز همراه باشد . با این آمادگی روانی چند هدف تحقق می پذیرد:

انطباق پذیری متقابل:

از طرفی باید توجه داشت هر ازدواج دستخوش فرایندی از انطباق پذیری متقابل است. هر قدر این فرایند بهتر صورت بگیرد ازدواج موفق تر است. فرایند انطباق متقابل تا آن جا پیش می رود که اشباع صورت گیرد و خانواده و روابط زوجین به نوعی تعادل دست یابد . بنابراین نباید اندیشید که صرفا یکی از طرفین به خواست و سلیقه ی دیگری تن دهد. 

دوری از توهم و رویا:

بنای خانه را نمی توان بر نا کجا آباد و رویاهای دور و دراز نهاد. برعکس، واقعیت را دید و شناخت و در برابرش تمکین کرد. هرگز نباید اندیشید که انسانی بی هیچ عیب و نقص وجود دارد. همه انسان ها دارای نقاط ضعف و قئت هستند. به همین دلیل می توان پذیرفت که در هر ازدواج انسان به نوعی مبادله دست می زند. . نارسایی ها یا نواقص و یا بهتر، ابعادی ناخواسته در جسم و روان دیگری می یابد و این در حالی است که او از ابعاد و جهانی مثبت نیز برخوردار است. برای مثال ممکن است همسرش بسیار هیجانی باشد ولی از طرفی بسیار مهربان و صمیمی و شفاف است . ما انسان ها معمولا عادت داریم که صفات مثبت و دستاورد ها را مطرح نکنیم ولی در مقابل صفات یا ابعاد منفی را فریاد می زنیم و این کار درستی نیست.بنابراین خانواده ها باید به فرزندشان آموزش دهند که هیچ انسانی بدون هیچ نارسایی نیست و هیچ رابطه انسانی نیز بدون هیچ مشکل نیست بنابراین نباید به دنبال رویا ها و توهم رابطه موجود را گسست.

تسری پذیری:

در بحث از روانشناسی طلاق در مرکز مشاوره ازدواج  ، باید این نکته را در نظر داشت که طلاق یکی از واگیر ترین پدیده ها در حیات انسانی است. با دیدن طلاق و تعدد آن مخصوصا در محیط پیرامون خویش ، انسان ها به نوعی تاهل نسبت بدان می رسند. قبح عمل کاهش می یابد و به تبع آن انسان ها در برخورد با اولین مشکل به فکر طلاق می افتند .

توان برای همدلی:

در بحث روانشناسی طلاق در کلینیک روانشناس تاکید بر این است که انسان ها را چنان تربیت کنیم که قادر باشند خود را به جای طرف مقابل قرار دهند و هدف ساختن چنین شرایطی است که انسان ها با شادی و التهاب دیگری انس یابند. 

انسان جایز الخطاست.

باید دانست که انسان جایزالخطاست و باید پذیرفت که ما نیز خطا کرده ایم و امکان تکرار آن را نیز داریم . پس نباید به تبلور و بزرگ سازی خطای دیگری پرداخت. هیچ کس از جمله خود ما بی عیب نیست و هنگامی که قبول می کنیم هر کس از جمله خود ما ممکن است اشتباه کند و عملی خطا از ما سر بزند. پس نباید و نمی توانیم آن چه را خود خطای طرف مقابل می خوانیم، بزرگ سازیم و بر آن تاکید کنیم تا در دور تسلسل افتد و بنای رابطه را فرو ریزد.