همانطور که تنفس، خواب و خوراک برای سلامت جسم لازم هستند، احساس غم، گرفتگی، دلتنگی برای انسان طبیعی و بهنجار بوده و حتی مفید است. اما زمان هایی است که غمگینی و نا امیدی تداوم می یابند و در نتیجه احساس بهزیستی را تحت تاثیر قرار می دهد و عملکردهای روزمره فرد را دچار مشکل می کند. برخی از افراد هستند که به ندرت غمگین به نظر می رسند و زمانی که درگیر با غمگینی می شوند به نظر می رسد که خیلی سریع نا پدید می شود. اما آن چه که می تواند خیال شما را راحت کند این است که پیش از این که خلق منفی شما را از پا دربیاورد می توانید شیوه های بسیاری بیاموزید تا آن را بهبود ببخشیدو به همین دلیل آشنایی با ماهیت غمگینی برای شما مفید خواهد بود.

مزیت غمگینی چیست؟

طبق نظر روانشناسان مشاور ماهیت انسان از نظام های فیزیولوژیکی، رفتاری و هیجانی و شناختی تشکیل شده است . این نظام ها در پاسخ به خواسته محیط درونی و بیرونی با هم تعامل می کنند. و علت این است که مطمئن شوند با محیط سازگار می شویم و از خطر ها در امان می مانیم. هیجاناتی مانند لذت، غمگینی، ترس، خشم، شگفت زدگی، نقش مهمی در سازگاری و عملکرد انسان دارد. خلق حالت هیجانی با دوام تری است که ممکن است ساعت ها و روز ها طول بکشد و آمیزه ای از هیجانات خاص و طرز فکرهای پایدار است. برای توصیف خلق غمگین از اصطلاحات متفاتی نظیر غمگینی طولانی، ملال، خلق افسرده، افسردگی خفیف و ... استفاده شده است. افرادی که احساس غمگینی می کنند درباره موضوعات شخصی تر به فکر فرو می روند و اطلاعات را عمیق تر و مفصل تر تجزیه و تحلیل می کنند و ممکن است همدردی و حمایت بیشتری را در دیگران برانگیزانند. و این به این معناست که غمگینی ممکن است ما را توانمند سازد تا فقدان هایی که در زندگی تجربه کرده ایم را بهتر بپذیریم و در هدف ها و ارزش های زندگیمان تجدید نظر کنیم و روابطمان با دیگران را مستحکم تر کنیم. احساسات غمگینانه برای هر فرد لازم است اما باید تحت کنترل درایند و به آن ها نظم بخشیده شود.

مبانی غمگینی چیست؟

در این دوره مداوم احساس اخوشایندی انرژی فرد کم می شود و همچنین این عناصر وجود دارد که یکی از آن ها احساس فقدان و نا کامی و اساسی، رسیدن به این نتیجه که موانعی نمی گذارند هدف های زندگی ارزشمند حاصل شود و باور به درماندگی یا کاهش کنترل شخصی 

حس فقدان یا ناکامی:

عنصر اساسی غمگینی طولانی، حس فقدان یا ناکامی است. فقدان یا ناکامی ممکن است به شخص یا چیزی مربوط باشد که برای شما بسیار مهم است مانند مرگ یکی از عزیزان، بیکار شدن، تعارض جدی با دوست صمیمی و .... حتی درباره موضوعات کوچک نیز ممکن است این فقدان همراه شما باشد و ناامی گذشته نیز ممکن است شما را غمگین کند .

افراد زمانی که به این نتیجه می رسند که موانعی نمی گذارد به هدف ها ، ارزش ها و آرزوهایشان دست یابند به احتمال زیاد احساس افسردگی می کنند. افسردگی در جوانانی شایع است که اغلب مجبورند به سمت هدف های رابطه ای ، تحصیلی و شغلی حرکت کنند. شدت و تداوم غمگینی به اهمیت هدفی بستگی دارد که به نظر می رسد به بن بست خورده است. یکی از شدید ترین حالات غمگینی زمانی رخ می دهد که فرد به سوگ عزیز خود شسته است. چون چنین رویدادی نیاز بنیادی انسان به برخورداری از رابطه عاشقانه و صمیمانه نمی گذارد ارضا شود. 

باور به کاهش کنترل شخصی:

طبق نظر روانشناس ازدواج انفعال، سرسپردگی و بی تصمیمی مشخصه های افسردگی هستند. زمانی که غمگینی شدیدی را احساس می کنید، ممکن است بخواهید که تسلیم شوید و به ناکامی، محرومیت، فقدان رضایت دهید. زیرا که علاقه و انگیزه و انرژی ندارید و ممکن است بخواهید که بیکار بنشینید و هیچ کاری نکنید. و بنابراین غمگینی مستلزم نا امیدی ست و همچنین مستلزم آن است که تسلیم زندگی و شرابط آن شوید و در شدید ترین حالت، ممکن است غمگینی را این گونه احساس کنید که دوست دارید به رخت خواب بروید و ملافه را روی سرتان بکشید و تا ابد بخوابید. 

بی دل و دماغ بودن در زندگی روزمره:

اولین مطلب در این خصوص این است که تفاوت های فردی مهمی در تجربه هیجا وجود دارد. برخی افراد نسبت به تجربه هیجانات منفی مستعد تر هستند ولی برخی دیگر هیجانات مثبت را احساس می کنند. و این گرایش اساس ژنتیکی مهمی دارد.بنابراین زانی که می خواهید هدف گزینی کنید و خلق خود را بهبود ببخشید، تیپ شخصیتی خودتان را در نظر داشته باشید. 

خلق افسرده روزانه:

تجربه هیجانی روزانه، در آدم معمولی، تا حدودی مثبت است. زمانی که افراد به اطلاعاتی از محیط پیرامونی پاسخ می دهند که شدتشان پایین است موقعیت ها را کثبت تفسیر می کنند ولی هر چقدر بر شدت اطلاعات افزوده می شود، سوگیری منفی پیدا می کند. بنابراین به نظر می رسد که بخش اعظمی از روز را با احساس رضایت خفیف سپری می کنند. البته واضح است که دوره های کوتاه هیجانی منفی، این حالت را خراب می کند و زمانی که سر و کله غمگینی پیدا می شود، حتی اگر مدتش کوتاه باشد، بیشتر مواقع احساس شادمانی ناپدید شود. به علاوه، خلق افسرده در برخی افراد فراوان تر و طولانی تر است و شدید تر از آن میزانی که احتمال می رود، بر زندگی روزمره شان تاثیر می گذارد. 

همانطور که گفتیم غمگین بودن مانند هر چیز دیگری در زندگی انسان لازم است و آن چه که اهمیت دارد توانایی فرد در کنترل این غمگینی است که بستگی به شرایط و شخصیت فرد متفاوت است. برای شناخت تیپ شخصیتی و یادگیری مهارت هایی که بتوانید غمگینی تان را کنترل کنید و احساس رضایت بیشتری از زندگی تان داشته باشید می توانید به مراکز مشاوره مراجعه کرده و از متخصصان ماهر و مجرب در این حوزه کمک و راهنمایی دریافت نمایید و اطلاعات لازم را کسب کنید.