فرد عاشق ویژگی هایی دارد و کسی که عاشق شده باشد، این ویژگی ها را می فهمد. بر اساس مطالعات مراکز مشاوره چنین فردی تمرکز بر یک نفر دارد و احساس ناتوانی در عشق ورزیدن به فرد دیگری دارد و افکار ناخوانده و وسواس فکری و اشتغال ذهنی دارد و بر ویژگی های مثبت فرد توجه زیادی دارد و ویژگی های منفی او را نادیده می گیرد و تعبیر نادرستی از آن ها ارائه می دهد و پلسخ های روانی و جسمانی بی ثبات مثل ضعف، سرخوشی، وجد و شرم، افزایش انرژی ، بی خوابی ، اضطراب و ... دارد و آرزو دارد که به او برسد و وابستگی هیجانی ، امید، حساسیت بیش از حدبه علامت ها ، حسادت، ترس از طرد شدن، نوسان خلق و ... داردو همدلیاحساس مسئولیت، و میل به فداکاری زیادی دارد و تغییر اولویت های روزانه و تغییر عادت ها و ارزش ها برای تحت تاثیر قرار دادن معشوق است. ناملایمات و سختی ، شور و شوق به ارتباط را تشدید می کند .

عشق ناگهانی:

اندیشه و فکر را بر هیجان عشق مقدم می دارند. آن ها معتقدند که احساس عشق به تدریج بین دو نفری که به ارتباط با هم می اندیشند، رشد می کند.  از سوی دیگر اکثر افرادی که هیجا را بر فکر مقدم می دانند، عشق را بیشتر به صورت یک برانگیختگی زیستی و اجتماعی می شناسد. در اکثر فیلم ها و داستان ها معمولا عشق به صورت یک طغیان ناگهانی به نمایش در می آید. احتمالا عامل مثر در ایجاد عشق ناگهانی، احساس اتوانی در کنترل هیجانی عشق است. این احساس عدم کنترل و ناتوانی کنترل، عشق ناگهانی را به همراه می آورد.عشق به دو صورت ناهانی و تدریجی تجربه می شود. چگونگی عاشق شدن شما بر فرد مقابل تاثیر می گذارد. اگر شما ناگهای عاشق شوید و فرد مقابل تدریجی ، ممکن است قضاوت او درباره شما این باشد که شما یک ادم معمولی با هیجان های انفجاری هستید و اگر شما به تدریج عاشق شوید و او عشقی اتشین داشته باشد احساس می کند که شما فردی حسابگر و بدون ثبات عاطفی هستید.

عشق مانیایی:

بر اساس مطالعات مشاوره قبل ازدواج یکی از انواع عشق، عشق مانیایی است. این عشق عشق دیوانه وار است، همراه با اشتغال ذهنی وسواس گونه، حسادت، احساس مالکیت، نا امنی، علایم جسمانی و هیجانات شدید نوسانی است. عشق مایایی اغلب در اولین عشق دیده می شود .

عشق یک سویه:

عشق به کسی که هیچی احساسی در قبال ما ندارد، یا حتی از عشق ما به خودش خبر هم ندارد ، عشق یک سویه است. عشق یک سویه بیشتر یک عشق ناکام است و امیخته با رنج و سعادت است. شدت ناکامی بستگی به میزان ایده ال سازی از ارتباط دارد و هرچه جذابیت ارتباط در نظر آن ها بیشتر باشد طبیعتا ناکامی آن ها نیز شدید تر خواهد بود. عشق یک سویه می تواند بر عزت نفس تاثیر داشته باشد برآورد عاشق از احتمال پذیرفته شدن توسط معشوق با عزت نفس او ارتباط دارد. افرادی که عزت نفس پایینی دارند از طرد شدن توسط معشوق می هراسند. 

تردی در عشق:

فراز و نشیب در عشق نیز وجود دارد و هر چه آرمانگرایی عاشقانه در طول مدت عشق بیشتر باشد، نا امیدی، یاس پس از آن رنج آور تر و درد آور تر خواهد بود. نا امیدی به راحتی می تواند یک ارتباط تازه شکل گرفته را به تباهی و ویرانی بکشد. رویداد های ناچیزی مانند شلختگی، بی توجهی، بی ملاحظگی باشد. 

عشق زنده به گور شده:

طبق مطالعات مشاوره روانشناسی عشق حالت هیجانی قدرتمندی است که بسیاری از اوقات برای ما ایجاد دردسر و مزاحمت می کند. زمانی که فردی عاشق می شود و نمی تواند یا نمی خواهد ممکن است تصمیم بگیرد که آن را نابود کند. وقتی فرد تصمیم به این کاری بگیرد احتمال این که عشق از بین نرود وجود دارد . یعنی به خاطر آن عشق سرکوب شده به شدت زندگی اش تحت تاثیر قرار می گیرد و خواسته یا ناخواسته بر تصمیم هایش تاثیر می گذارد. برخی از افراد در فرایند رابطه احساس نفرت شدیدی را تجربه می کنند و احساس نفرت و خشم باعث ایجاد این ذهنیت می شود که عشق در آن ها مرده است و به همین دلیل رابطه را به هم می زنند. اما پس از مدتی مجددا عشق را در خود زنده می یابند و تمایل به ارتباط با فرد دارند. ولی گاهی این خشم و نفرت به قدری زیاد است که تمام پل های پشت سر را خراب می کنند  اگر راهی برای بازگشت مانده باشد آن را بی استفاده می گذارد. تجربه هیجانی شدید چه از نوع مثبت و چه از نوع منفی بیانگر زنده بودن عشق است. فردی که احساس خشم و نفرت دارد فردی است که به همان شدت احساس دوستی و عشق نیز دارد. اگر فرد رابطه خود را اصولی پایان ندهد و همواره درگیر با فرد باشد ممکن است که با فرد دیگری ازدواج کند و نتواند که تصمیم به ارتباط تازه ای بگیرد و بسیاری از فرصت ها را از دست بدهد و یا اگر تن به ازدواج داد به دلیل درگیری فکری در رابطه قبلی رابطه ناکامی را تجربه خواهد کرد. به همین دلیل توصیه مهمی که می تواند کرد این است که کنترل هیجانات خود را در دست بگیرید و وضعیت موجود را مدیریت کنید و با خود آگاهی شرایط بهتری را برای خود ایجاد کنید. شکست عشق و درمان آن نیازمند فرصتی است که فرد خود را بازیابد و این که فورا بعد از پایان رابطه وارد رابطه با فرد دیگری نشوید و یا حال خوبی را برای خود توقع نداشته باشید  به همین دلیل باید این فرصت را به خود بدهید که به تدریج حالتان بهبود یابد و برای طی کردن درست این مسیر می توانید از فردی متخصص کمک دریافت نمایید فراموش نکنسد که عشق سرشار از تجربه احساسات مثبت و منفی نظیر عشق، نفرت، خشم، دوست داشتن، فداکاری و .. است و وظیفه مهم هر انسانی این است که هیجانات خود را به بهترین شکل ممکن تحت کنترل دربیاورد و از آن ها آگاه باشد و بشناسد.