در دهه های اخیر متخصصان مشاوره خانواده توانسته اند نیروی تولید مثل را از تعریف تمایل جنسی متمایز سازند. در ادامه به نظریه های روانشناسان بزرگ تاریخ در این زمینه می پردازیم. 


میل جنسی از دیدگاه زیگموند فروید:

فروید میل جنسی را به طور طبیعی در انسان همانند احساس گرسنگی و میل به غذا می دانست. و دو دسته ی عمده غرایز را مشخص کرد که یکی از ان ها غریزه ی زندگی که شامل لیبیدو و اجزای از من شخصیت فرد است و غریزه ی زندگی ، دوستی، عشق، محبت، تولید مثل، و حفظ و بقای خویشتن را ایجاد می کند. دوم غریزه ی مرگ است که بلافاصله بعد از تولد به کار می افتد و تمایل به بازگشت دارد و موجب مرگ و نیستی ، کینه و انهدام نسل است. تحقیقات مرکز مشاوره نشان می دهد که به اعتقاد فروید، انگیزش اساسی رفتار انسان ماهیت جنسی دارد و به عبارت دیگر انسان موجوی لذت طلب است و از سوی دیگر جوامع مانعی بر سر راه میل لذت طلبی انسان هستند. به همین دلیل، فروید روش هایی را مورد بحث قرار می دهد که انسان بتواند میان غریزه های جنسی و محدودت های اجتماعی خودش سازش خاصی را ایجاد کند. 

دیدگاه یونگ درباره ی میل جنسی:

یونگ بر خلاف فروید نقش اصلی را به غریزه ی جنسی نمی داد. او انرزی روانی را به منزله ی یک کل واحد در نظر می گرفت و او اصطلاح میل جنسی را به نیروی جسی محدود نکرد بلکه آن را جزیی از انرژی روانی کلی پنداشت. یونگ با بصیرتی عمیق نشان داد که آن چه روان تحلیل گران از ضمیر نا هشیار بیماران خود بیرون می کشد معادل هایی هستند که در اسطوره ها و نماد های مختلف جهان اعم از فرهنگ های ابتدایی یا پیشرفته دیده می شوند. 

نظریه ادلر درباره میل جنسی:

ادلر نیز مانند یونگ انگیزه ی اصلی ادمی را میل جنسی نمی دانست و میل به قدرت را فهم انگیزش آدمی معرفی کرد. 

عشق و میل جنسی دز دیدگاه فرانکل:

عشق تنها راهی است که با ان می توان ژرفای وجود دیگری را دریافت. کسی نمی تواند از وجود و سرشت فرد دیگری کاملا اگاه شود. مگر انکه عاشق او باشد. فرد می تواند به وسیله ی این عمل انسانی و روحانی صفت های شخصی و الگوی رفتاری محبوب رابه خوبی دریابد و جتی چیزی را بالقوه در اوست و باید تبلور یابد، درک کند. وی محبوب را قادر خواهد ساخت که به امکانات خود تحقق بخشد در معنا درمانی توسط مشاور روانشناس عشق پدیده ای نیست بلکه خود مانند غریزه ی جنسی پدیده ای اصلی و ابتدایی است . میل جنسی حالت است از بیان عشق و وقتی جایز و مقدس است که مرکبی برای عشق باشد. 

نظریه هورنای درباره ی میل جنسی:

ارتباط بین محبت و تمایل جنسی یک ارتباط حتمی ضروری و همیشگی نیست. و نمی شود گفت که این دو یک پدیده هستند یا ریشه و محرک واحدی دارند. محبت پدیده ای کاملا جدا از تمایل جنسی است که می توان گفت تنها تنها در برخی موارد با یکدیگر ارتباط پیدا می کنند و در یکدیگر تاثیر می گذارند. گاهی تمایل جسی وجود دارد بی انکه توام با محبت باشد، گاهی محبت وجود دارد بی انکه امیخته با تمایل جنسی باشد. مثل عشق مادر و فرزند و گاهی هم این دو مرتبط و امیخته با یکدیگرد. گاهی یکی جانشین دیگری می شود وگاهی یکدیگر را تقویت یا تضعیف می کند و به طریقی در یکدیگر تاثیر می گذارند. 

نظریه مزلو درباره رفتار جنسی:

مزلو ارضای میل جنسی را برای بقای نسل بشر اساسی می داند و او نیاز های انسانی را در یک سلسله مراتب قرار می دهد و نیاز جنسی انسا جز نیاز های جسمانی محسوب می شود و همچنین نیاز به غذا آب ، هوا و خواب . مزلو درباره ی ارتباط عشق و تمایل جنسی در افراد سالم چنین اظهار نظر می کند که عشق و تمایل جنسی در افراد سالم اغلب به طور کامل به یکدیگر امیخته اند و اگر چه عشق و تمایل جنسی دو مفهوم کاملا متفاوت هستند و به هم امیختن این دو مفهوم به هم جایز نیست. با وجود این باید بگوییم که در زندگی افراد سالم این دو مفهوم به هم می پیوندد و با هم می آمیزند. در واقع می توانیم بگوییم در زندگی افراد تحت ازمون ما این دو مفهوم کمتر جدایی پذیرند و کمتر از یکدیگر فاصله می گیرند ما نمی توانیم تا ان جا پیش برویم که مانند بعضی ها بگوییم هر کسی که بتواند در فقدان عشق به لذت جنسی دست یابد، باید انسان بیماری باشد . مزلو رفتار جنسی را انگیزشی می داند که در واقع می تواند در ردی میل به اطمینان یافتن از مردانگی و زناگی خویش باشد یا در فرد دیگری به معنای میل به تاثیر گذاردن ، صمیمیت ، دوستی، ایمنی، عشق یا ترکیبی از این ها باشد. میل جنسی در خودآگاه این افراد ممکن است محتوای یکسانی داشته باشد و احتمالا تمام این افراد به اشتباه گمان می کنند که تنها به دنبال ارضای جنسی هستند . رفتار جنسی و امیال جنسی خودآگاه می توانند به طور شگفت آوری ریشه های پیچیده ای در مقاصد ناخودآگاه داشته باشند. میل جنسی یکی از موارد مهم در روابط زوجین است که نقش مهمی را ایفا می کند به همین دلیل داشتن دانش درباره این موضوع از سوی افراد متخصص در مرکز مشاوره ضروری است.