افراد به واسطه عوامل بیرونی و عوامل درونی اقدام به خودکشی می کنند. عوامل اجتماعی مانند انزوا، حمایت ضعیف خانوادگی، فقدان ناگهانی یا روابط نادرست، خطر خودکشی را افزایش می دهند. اما هر فردی که در معرض چنین رویداد ها و اوضاعی باشد، آرزوی مرگ نمی کند. و آن چه که دراین انتخاب تاثیر دارد عوامل درونی فرد است برای مثال، خطر خودکشی به سبب افسردگی، انتظارات بالا از خود و یا تمایل به سرکوب احساسات افزایش می یابد. 

 دو محرک اصلی در این انتخاب چیست؟

مطالعات مشاور روانشناس نشان داده است که دو محرک اصلی خود کشی و صدمه به خود وجود دارد یکی از آن ها برقراری ارتباط است. یعنی تمایل به ارسال یک پیام برای فرد یا افرادی که به نظر فرد خودکشی کننده به او گوش نمی دهند و دیگری فرار است که تمایل به فرار از زندگی که تصور می کند گزینه دیگری برای او باقی نمانده است و مهم است که شناسایی کنیم کداک یک از موارد گفته شده محرک برای فرد بوده است.

دو نوع آشفتگی در خودکشی و صدمه به خود چیست؟

درمان عقلانی و عاطفی نشان می دهد که دو عامل رایج هستند که باعث ایجاد رفتار ها و احساسات آشفته می شوند. یکی از آن ها تنفر از خود است . افکار خود آسیبی که معمولا از صحبت های فرد با خودش تشخیص داده می شود مانند ((کسی به من توجهی ندارد))(( من خوب نیستم)) (( من به درد نخور هستم))و ((زندگی ارزش ادامه داادن ندارد)) مشخص می شود.و مورد دیگری کم تحمل بودن در ناراحتی هاست و با صحبت های با خود نظیر(( زندگی من بسیار بد است و افسردگی دارم))((تاب این درد را ندارم)) و در نتیجه این صحبت ها به این نتیجه می رسد که باید خودش را نابود کند. باید توجه کرد که این دو مورد به خودی خودشان منجر به خودکشی نمی شوند و آن چه برای این اتفاق مورد نیاز است، نا امیدی است. و در واقع فرد باور دارد که خودش و وضعیتش هرگز خوب نخواهد شد.

افکار منفی برای انتخاب خودکشی و صدمه به خود چیست؟

بک بیان می کند که افراد افسرده در سه جهت درگیر تفکرات بسیار منفی می شوند و این تفکرات ممکن است گرایش به خود داشته باشند مانند(( من ادم خوبی نیستم))  و یا گرایش به جهان داشته باشد(( دنیا خوب نیست)) و مورد آخر آینده است که (( آینده من خوب نیست)) یک فرد می تواند خودش یا دنیا و یا هر دو را بد بداند اما اگر بر این باور باشد که اوضاع بهتر خواهد شد احتمال افسردگی و خودکشی او کمتر خواهد شد و اگر او امید کمی نسبت به آینده داشته باشد و یا کلا نا امید باشد زمینه رشد آن را فراهم می کند و همانطور که گفتیم هر چقدر فرد درگیر با نا امیدی بیشتری باشد احتمال افکار خودکشی را افزایش می دهد. چندین نوع افکار هستند که در ایجاد احساسات منفی نقش دارند که عبارت اند از:

طبق نظر بهترین مشاوران خانواده تفکر همه یا هیچ که در آن افراد بیشتر از کلمات همه ، همیشه، هیچ وقت و هرگز و ... استفاده می کنند و این کلی گویی ها می تواند احساس بدی را ایجاد کند. 

فیلتر ذهنی: که در چنین شرایطی فقط درگیر با افکار منفی می شوند و فقط منفی ها را می بینند و جنبه های دیگر آن ا نمی بینند.

تعمیم افراطی: اکثر اتفاق ها را تعمیم می دهند برای مثال می گویند که همه چیز در زندگی من اشتباه است. 

ذهن خوانی: خودشان بدون این که از کسی بشنوند ذهن خوانی می کنند و در نتیجه برداشت های اشتباه و سوء تفاهم های زیادی را مرتکب می شوند برای مثال می گویند که آن ها فکر می کنند من آدم بی ارزشی هستم.

شخصی کردن: هر اتفاقی را که در اطرافشان می افتد به خودشان نسبت می دهند. چندین مورد دیگر هستند که می توانند نقش داشته باشند و ما برای نمونه چند مورد از آن ها را بیان کردیم اگر که این خطاهای شناختی کنار گذاشته شود در زندگی فرد تاثیر مثبت زیادی را رقم خواهد زد.

سخن آخر:

این مطلب به مناسب روز جهانی پیشگیری از خودکشی و جهت افزایش آگاهی و اطلاعاتتان در این خصوص نوشته شده است.سلامت روان یکی از موارد مهم در زندگی هر فردی است و تاثیر بسیار زیادی برکیفیت زندگی و موفقیت دارد. طبیعی است که هر فردی برخی از روز ها حال خوبی نداشته باشد و یا نارحت باشد و یا به خاطر اتافق ها و شرایط و مشکلاتی که پیش آمده دچار نارحتی و احساسات منفی دیگر شده باشد. اما اگر که به مدت طولانی و مدام و پیوسته درگیر با آشفتگی ها  و افکار منفی و ناراحتی و نا امیدی هستید بهتر است که نسبت به درمان خود در جهت بهبود روان تان قدم بردارید. البته همان طور که گفتیم هر فردی بر اساس موارد گفته شده تصمیم به خودکشی نمی کند اما هر چقدر که میزان نا امدیدی بیشتر باشد خطر بیشتر است. پس بهتر است که برای بهبود روان و داشتن زندگی مطلوب و مناسب نسبت به درمان اقدام کنید و آن را نادیده نگیرید به این منظور می توانید از مطب روانشناسان کمک و راهنمایی های لازم را دریافت نمایید.