شیوع اختلال وسواس در جمعیت عمومی حدود دو تا سه در صد است . طبق نظر متخصص درمان افسردگی شدید اختلال وسواس چهارمین بیماری روانپزشکی پس از فوبیا ، اختلال مرتبط با مواد و اختلال افسردگی اساسی است . در میان بزرگسالان احتمال ابتلای مرد و زن به این اختلال یکسان است . ولی در میان نوجوانان ، پسر ها بیشتر از دختر ها دچار اختلال وسواس می شوند . اختلال وسواس می تواند در نوجوانی ، کودکی و حتی در برخی موارد در دو سالگی هم شروع شود . 

چرا دچار وسواس می شویم ؟

ژنتیک :

داده های ژنتیک موجود درباره ی اختلال وسواسی با این فرضیه همخوانی دارد که اختلال مذکور مولفه ی ژنتیکی قابل توجهی دارد . 

عوامل رفتاری :

معتقدان به نظریه یادگیری ، وسواس فکری را محرکی شرطی می دانند . به نظر آن ها اگر محرک نسبتا خنثی از طریق روند شرطی سازی با وقایع داتا زیانبار یا اضطراب آور همراه شود ، با ترس یا اضطراب مرتبط می شود و این حالات را تداعی می کند . به این صورت فکری که قبل خنثی بود و برای فرد مشکلی ایجاد نمی کرد . اکنون می تواند برای فرد بسیار اضطراب آور باشد و ناراحتی او را به همراه داشته باشد . 

طبق نظر روانشناس مشاور عالی می توان گفت که وسواس به شکل دیگری نیز صورت می گیرد . فرد متوجه می شود که زمانی که یک سری کار ها را انجام می دهد ، اضطراب همراه با فکر وسواسی را کمتر می کند . به این ترتیب راهبرد های اجتنابی به شکل اجبار یا رفتار های تشریفاتی را دارند ، پیدا می شوند تا اضطراب را مهار کند و با مرور زمان و تکرار آن ها ثابت شده و به این ترتیب الگو های رفتاری در فرد ایجاد می شود . 

عوامل روانی ، اجتماعی :

عوامل شخصیتی :

اختلال وسواس با اختلال شخصیت وسواس متفاوت است . اختلال شخصیت وسواس با توجه به جزءیات ، کمال طلبی و صفات شخصیتی مشابه همراه است . اما اختلال وسواس دارای افکار و تمایلات یا تصورات پایدار که به شکل مزاحم و نا خواسته تجربه شده و در بیشتر افراد دچار اضطراب و ناراحتی می شود . و فرد تلاش می کند که این افکار و تمایلات را نادیده بگیرد و یا آن ها را سرکوب کند و یا با فعالیت هایی آن فکر ها را خنثی کند . که ممکن است همراه با رفتار های تکراری مثل شستن دست ، وارسی کردن و ... باشد یا با فعالیت های ذهنی مانند دعا کردن ، شمردن ، تکرار آهسته ی کلمات در سکوت باشد . 

عوامل روانپویشی : یکی از موارد کمک کننده این بخش ، پرداختن به موضوع درک ابعاد بین فردی است . مطالعات نشان می دهد که خانواده این بیماران از طریق مشارکت فعال در آداب و مراسم وسواسی یا ایجاد تغییرات قابل ملاحظه در روش های معمول زندگی روزمره خود ، با بیمار سازگاری و انطباق پیدا می کنند . این شکل از مساعدت و سازگاری خانوادگی با استرس های موجود در خانواده ، نگرش های طرد کننده نسبت به بیمار ، و ضعف عملکرد خانوادگی ارتباط دارد . اعضای خانواده اغلب برای کاستن از اضطراب بیمار یا جلوگیری از ابراز خشم وی تلاش می کنندو  این الگوی روابط ممکن است درونی شود . و سر انجام این که ، یکی دیگر از جنبه های مهم تفکر روانپویشی ، شناخت عوامل آسکار سازی است که شروع یا وخامت علایم را سریع می کند . مشکلات بین فردی اضطراب و علایم بیمار را بیشتر می کند . برخی عوامل مانند استر های مربوط به حاملگی ، بچه دار شدن ، یا مراقبت از فرزندان به عنوان پدر و مادر ، می تواند سبب تسریع و تشخیص اختلال وسواس شود . زمانی که عوامل مولد وسواس شناخته شوند ، روند درمان  در کلینیک روانشناسی خبره بهتر خواهد بود . 

بسیاری از مطالعات نشان می دهد که افرادی که به اختلال وسواس دچار هستند در انتقال دهنده های عصبی و مغزشان تغییراتی وجود دارد که مطالعات تصویر بداری می تواند آن را نشان دهد . و همچنین زیگموند فروید نیز دربارهی اختلال وسواس نظراتی را مطرح کرده و آن را نوعی وا پس روی از مرحله ی ادیپی به مرحله ی مقعدی رشد روانی جنسی تلقی می کند . 

همانطور که گفتیم اختلال وسواس رفتار های تکراری یا فعالیت های ذهنی را به همراه دارد که فرد احساس می کند مجبور به اجرای آن ها در پاسخ به وسواس فکر و یا بر طبق قوانینی که باید دقیقا انجام شود . این کار ها به خاطر پیش گیری و کاهش اضطراب یا ناراحتی و یا جلوگیری از بعضی رویداد ها و وضعیت های هراس آور صورت می گیرد . و این موارد به شکل افراطی هستند . وسواس های فکری وقت گیر هستند و سبب ایجاد ناراحتی قابل ملاحظه در عملکرد شغلی و تحصیلی و ارتباط می شود . و به همین دلیل نیازمند درمان وسواس عملی هستند .