پرورش و تربیت فرزندان با باور های فرهنگی ، اجتماعی و تاریخی متفاوت افراد در جامعه های مختلف هدایت می شود . گاهی رفتار هایی که در یک جامعه ، نسل یا حتی طبقه اجتماعی و اقتصادی رفتار بهنجار تلقی می شود ، در یک جامعه ی دیگری می تواند نابهنجار و خطر ناک تلقی شود . در گذشته ، تولید مثل یکی از وظایف اساسی خانواده محسوب می شود و اغلب زنان برای داشتن فرزند ازدواج می کردند ، و تولد فرزندان متعدد را می پذیرفتند و از آن استقبال می کردند و مهم ترین کار آن ها مراقبت از فرزندان بود . از آن جا که تولد فرزند طبیعی و معمول بود آمادگی زیاد برای آن لازم نبود و والدین نگرانی زیادی نداشتند . اما با افزایش دانش پزشکی و سلامت روان ، مراقبت های روانی دوران بارداری ، توجه به رشد روانی کودک ، اهمیت دادن به ارتقا کیفیت زندگی ، نگرش والدین به فرزند پروری را تغییر کرد . امروزه زوجین تولد فرزند را به عنوان وظایف قطعی خود تلقی نمی کنند و حتی برخی از آن ها تصمیم به داشتن فرزند نمی گیرند . و این دید گاه که والدین باید آمادگی جسمانی ، روانی و اقتصادی کافی داشته باشند ، گسترش پیدا کرده است و زوجین داشتن فرزند را بسیار پیچیده می دانند . 

تغییرات اساسی خانواده ها نسبت به گذشته چیست ؟

طبق نظر مشاور یکی از تغییرات اساسی که در زمینه ی فرزند پروری ایجاد شده است ، تغییر نقش پدران است . زیرا که به این نقش بسیار اهمیت داده شده است و در بسیاری از کشور ها پدران از لحظه ی تولد ، کنار مادر و فرزند قرار می گیرند و در آموزش های مربوط به فرزند پروری مشارکت می کنند . 

نقش والدین چگونه است ؟

ایفای نقش والدین ، وارد شدن به یک نقش اجتماعی است که نشان دهنده ی یک تغییر قابل توجه در زندگی و هویت فرد است . کمتر تغییری در نقش ها ، به اندازه ی نقش والدینی ، می تواند ارضا کننده باشد . برای بسیاری از والدین ، کودک نشانه ی عشق عمیق و اشتراک برای زوج ها است . و کودکان برای والدین احساس معنی داری و هدف مندی در زندگی مشترک می دهند . رشد کودکان و کسب توانمندی ها توسط او ، به والدین احساس غرور و افتخار می دهد .و از نولد فرزند بسیار هیجان زده می شوند و از این تصمیم خود بسیار خشنود هستند . انتقال به دوره ی والدینی ساده و راحت نیست . زمانی که زوجین ، کودک تازه متولد شده ی خود را به خانه می آورند یک حس جدید به عنوان خانواده برای آن ها ایجاد می شود . آن ها تازه تبدیل به والدین شده اند و در این مرحله حس مشارکت و تقسیم وظایف زن و مرد بیشتر می شود . 

چرا احساس والدینی دشوار است ؟

یکی از دلایل این حس به خاطر مسئولیت برگشت ناپذیر است . به این معنی که مانند هر قرار داد دیگری در زندگی قابل تغییر و برگشت نیست . وقتی زن و مرد با هم ازدواج می کنند می دانند که اگر مایل نباشند می توانند از یکدیگر جدا شوند . اما هیچ کس نمی تواند به دوره پیش از تولد فرزند برگردد . 

مورد دیگر این که نقش والدینی ، یکی از وظایفی است که افراد کمتر برای آن آمادگی پیدا کرده و آموزش دیده اند . با وجود این که کلاس هایی در زمینه ی فرزند پروری و مسائل مربوط به آن وجود دارد ، اما هنوز در بسیاری از کشور ها به آن توجه نمی شود . علاوه بر این ها تغییرات قرن جدید باعث شده است که انتقال به دوره ی والدینی دشوار تر از گذشته باشد زیرا که در برخی از خانواده ها ، امکان کمک گرفتن والدین از سایر بستگان مثل مادر بزرگ ، خاله و عمه کمتر شده و والدین بر خلاف دهه های قبل باید در این وظیفه به تنهایی عمل کنند . 

با توجه به دشواری هایی که درباره ی والدین ذکر شد ، عجیب نیست که برخی از زوج ها داشتن فرزند را یک بحران و موجب کاهش شادی ازدواج تلقی کنند . کودکان به همان اندازه که دوست داشتنی و محبوب هستند ، وظایف و دشواری هایی را برای والدین ایجاد می کنند . والدین باید همواره آماده ارائه خدمات و توجه به نیز های فرزندان خود باشند . زیرا که کودکان در طول دوران رشد نیاز های متعددی را دارند که والدین باید همواره به آن ها پاسخ بدهند .

تحقیقات بهترین کلینیک روانشناسی ایرانی نشان می دهد که بر خی از والدین این تجربه را خوب ، تعدادی هم آن را بد و اغلب آن ها نیز تجربه ای حد واسط مطرح کرده اند . پس می توان گفت که والدینی خوبی ها و بدی هایی دارد . اما آن چه که مهم است به دست آوردن دانش کافی برای تربیت فرزندان جهت تامین سلامت روان و دیگر امکانات مهم می باشد .