بعد از به دنیا آمدن فرزند و با گذشت زمان سعی و تلاش کودک برای مستقل شدن را می بینیم و بر اساس حرف های روانشناس خانواده این در همه ی انسان ها قابل رویت است اما در حالت کلی ممکن است کودک یک لحظه برای نزدیک شدن به والدین خود مقاومت کند و لحظه ای دیگر در تلاش باشد تا خود را به آغوش مادر و یا پدر خود برساند و این چنین است که احساسات کودک در نوسان و تغییر است و به همین دلیل باید والدین با این تغییرات آشنا باشند تا واکنش مناسب را نشان دهند و این بحصی به نام دلبستگی را نشان می دهد.

باید این نکته را تایید کنیم که طمانی که کودک مسیر پیوسته و یکنواختی از رشد را داشته باشد مادر و پدر راحت تر می توانند در استقلال کودکشان عمل کنند اما رشد کودکان به صورت پیوسته و یکنواخت نیست و ممکن است به صورت پیوسته و یکنواخت گام بردارد اما بعد از مدتی جهش کرده و یا حتی به مرحله قبل برگردد.

 و در هر مرحله از رشد شاهد تغییرات اساسی هستیم که دانستن آن ها کمک بزرگی به والدین خواهد کرد.زمانی که احساس شود کودک به مقدار زیادی به والدین خود وابسته است ، دقت و توجهی که به او می شود مهم خواهد بود . اکثر کودکان به مادران خود وابسته می شوند و این شاید به دلیل ارتباط نزدیک کودک با مادر خود باشد . والدین باید در روابطشان با کودک ، متعادل رفتار کنند.

طبق نظر مشاوران خوب الگوی دلبستگی ما به عنوان بزرگسال روی تربیت فرزندانمان تاثیر می گذارد و ما نیاز داریم که سبک های دلبستگی خودمان و شیوه های اشتبا و درست را بشناسیم تا از ایجاد هر گونه آسیب در فرزندانمان جلوگیری کنیم.

دلبستگی چیست؟

مطالعات مرکز روانشناسی نشان می دهد دلبستگی به رابطه ی خو گیری کودک با مراقب خود گفته می شود و جوانه ی اولیه ی الگوی ارتباط بین فردی و اجتماعی یک انسان ، در شیر خوارگی شکل می گیرد و به تدریج ادامه پیدا می کند و در حالت کلی همه چیز به همین سبک دلبستگی و ارتباط کودک با والدین بستگی دارد. . توانایی و قابلیت مادر و کودک در ایجاد یک رابطه ی عاطفی مستحکم و پایدار ، تاثیری عمیق بر شکل گیری شخصیت کودک دارد و بر اساس پاسخ هایی که مادر به نیاز ها و رفتار های کودک می دهد تصویری از مادر و نیز از دنیای پیرامون خود پیدا می کند . بر اساس اکثر واکنش های مادر که کودک آن ها را می بیند ، ممکن است تصویری از یک مادر حساس و مهربان را داشته باشد و از طرفی ممکن است که با مراقبی بی تفاوت و طرد کننده و یا غیر قابل پیش بین رو به رو باشد و شرایط سختی را ایجاد کند و اعتماد وی به والد و دنیای اطراف را تحت تاثیر قرار دهد، و واکنش های او در روابط بین فردی او در تمام زندگی اش تاثیر گذار شود وقتی کودک تجربه ای از تنظیمی هیجانی از طرف مراقب اولیه را دریافت نکرده باشد، ممکن است دچار مشکلات دلبستگی شود. بسیاری از والدین نتوانسته اند که به دلیل چالش ها و نا کامی های موجود  که در زندگی با آن مواجه بوده اند سبک دلبستگی درست را ایجاد کنند ولی اکنون با افزایش اطلاعات در این زمینه می توان قدم درستی در این بحث برداشت.

روانشناس خانواده دلبستگی را به سه نوع تقسیم کرده اند که عبارت است از :

دلبستگی ایمن :

کودکان و افرادی با دلبستگی ایمن تحت فرزند پروری مناسب بوده اند و مشکلات سازگاری کمتری دارند . والدین آن ها حتی در صورت طلاق فرزند پروری منسجمی داشته اند .

دلبستگی نا ایمن اجتنابی :

بر اساس گفته ی مشاوران خوب کودکان با دلبستگی نا ایمن و اجتنابی مضطرب هستند و به والدین می چسبند و نسبت به آن ها خشمگین هستند والدین این کودکان حالت طرد کننده دارند و در صور وقوع طلاق ، این حالت بیشتر می شود و خودشان اغلب نیز دلبستگی نا ایمن داشته اند .

دلبستگی نا ایمن دو سو گرا :

کودکان با دلبستگی نا ایمن دو سو گرا حساسیت بیشتری نسبت به استرس دارند و در جریان ناراحتی والدین بیشتر رفتار چسبندگی از خود نشان می دهند و نوسان خلق و رفتار های برون ریزی در این کودکان بیشتر است و این خانواده ها در خانواده های آشفته پرورش یافته اند .

کودکانی که مشکلات دلبستگی دارند به چه میزان، رفتارهای دلبستگی سالم را می توانند شکل دهند؟

مغز کودک در پنج سال اول زندگی بیشترین حالت انعطاف را دارد و نسبت به یادگیری های جدید سازگار است. و مهم ترین زمان برای تربیت فرزند است .مغز در حال رشد این توانایی را دارد که تغییر کند وقتی تجارب جدید تکرار می شوند، مسیر های عصبی جدید شکل می گیرند، و رفتار ها و هیجانات و پاسخ ها و واکنش های ناخودآگاه را تغییر می دهند. کودکی که دلبستگی اضطرابی را با مراقبش تجربه می کند وقتی روابط تایید کننده، مثبت و تکرار شونده با بزرگسالان تجربه کند، رفتارهای دلبستگی جدید را یاد می گیرد. به همین دلیل به ارتباط بین مادر و کودک همواره تاکید می شود. برای کسب اطلاعات بیشتر با مرکز روانشناسی در ارتباط باشید.