شادی، غم، کم رویی، خجالت، شرم، ترس، لذت، تعجب، حس گناه همگی از انواع اصلی عواطف و هیجانات ما هستند. به همین دلیل در ابتدا عاطفه و هیجان را باید بشناسیم. از نظر تعریف، احساس حالتی است که نهاد یا ضمیر و روان ما آن را تجربه و درک می کند. به عبارت دیگر احساس یک حالت ذهنی است که فقط توسط خود فرد درک می شود و هیچ تظاهر خارجی ندارد. طبق نظر مشاور روانشناس جز کارکردی هیجان خود متشکل از سه جز رفتاری، فیزیولوژیک و ادراکی شناختی است. به بیانی دیگر، هیجان یک حالت عینی است برای مثال وقتی ما می ترسیم جز رفتاری ترس به صورت تغییر حالت چهره، جبغ کشیدن، فرار کردن و جز فیزیولوژیک آن به صورت رنگ پریدگی، افزایش ضربان قلب و تا حدی فشار خون و گشاد شدن مردمک چشم تظاهر می کند و جز ادراکی شناختی آن توضیح دهنده چرایی احساس ماست. 

جایگاه عواطف کجاست؟

اگرچه در میان عوام احساسات و عواطف به نوعی به دل و قلب نسبت داده می شود. عواطف و احساسات ما به طور غیر مستقیم به نحوی بر روی قدرت انقباضی و تعداد ضربان قلب اثر می گذارد و فرد متوجه آن می شود. ولی درواقع مغز مرکز درک و تجزیه و تحلیل تمام داده ها و کنترل اعمال بدن است. مرکز عواطف ما ساختاری در عمق مغز موسوم به سیستم لیمبیک است که مهم ترین قسمت آن عبارت اند از: تالاموس، آمیگدال، هیپوکامپ، شکنج، پاراهیپوکامپو ... می باشد. برای هر یک از عواطف ما ناحیه خاصی از دستگاه لیمبیک اختصاص یافته است. مثلا مرکز ترس، ناحیه آمیگدال، مرکز بیزاری و تنفر ناحیه اینسولا و مرکز درد ناحیه سینگولا است. 

ضمیر ناخودآگاه و عواطف:

بر اساس مطالعات مشاوره قبل ازدواج از نظر تعریف، به عملکرد مغز یا فرایندی که موجب احساس، درک، قضاوت و رفتار می شود، ذهن گفته می شود. عملکرد ذهن یا ضمیر در 3 سطح است: خودآگاه که معرف قسمت عقلانی و منطقی بوده و فرد بر آن آگاه است و قادر به کنترل و یا تحت تاثیر قرار دادن قسمت هایی از ضمیر ناخودآگاه و نیمه خودآگاه است. در سطح نیمه خودآگاه عملکرد مغز به صورت خودکار انجام می شود ولی شخص می تواند آن را وارد خودآگاه کند و آن را کنترل کند نمونه آن عملکرد ما در کارهای عادتی مهارتی مثل دوچرخه سواری، رانندگی و .. است.  و بعد نا خودآگاه حاصل عملکرد قسمت های بدوی اولیه مغز است و درگیر نیازهای اولیه و حیاتی ، عواطف، شخصیت و ارزو ها و احساسات است. و فرد از چرایی آن ها آگاه نیست و کنترل چندانی روی آن ها ندارد.

تظاهرات احساسات و عواطف:

مطالعات مشاورین خانواده نشان می دهد که بارز ترین شکل تظاهر عواطف و هیجانات جز رفتاری آن ها بوده و از میان آن ها حالت چهره مشخص تر است که حداقل در مورد هفت عاطفه و هیجان اصلی یعنی خوشحالی، غم، خشم، ترس، تعجب، شرم و انزجار تقریبا در سراسر دنیا و در تمامی فرهنگ ها یکسان و قابل تشخیص هستند. تغییر حالت چهره در عواطف ، مطرح کننده فطری بودن عواطف اصلی است. البته همانند سایر مراحل تکاملی ، احساسات نیز در مراحل و سنین مختلف ظاهر و کامل می شوند. 

یکی دیگر از تظاهرات احساسات، تغییرات فیزیولوژیک است که بر حسب نوع احساس می تواند به صورت برافروختگی یا رنگ پریدگی ، تعریق، تغییر فعالیت سیستم قلبی عروقی و دستگاه گوارش باشد.

پیوند عاطفی:

همانند مراحل تکامل فیزیکی که کودک در ابتدا فقط قادر به حرکت دادن دست و پاها و چشم های خود است و به تدریج در سنین مختلف، غلتیدن، نشستن، چهار دست و پا راه رفتن و بالاخره راه رفتن را یاد می گیرد عواطف نیز در سنین و مراحل مختلف زندگی ظاهر و کامل می شوند. در بدو تولد ماهیت عواطف به دو شکل کلی آرامش یا خوشی و ناراحتی یا رنج است. این دو خصیصه حتی در حیوانات هم وجود دارد و عاملی برای بقای موجودات است. اما تفاوت عمده با انسان نحوه تعامل و رابطه مادر با کودک است که تعیین کننده نوع شکل گیری عواطف اصلی در کودک است. نوع پیوند عاطفی که بین کودک و مادر در سال اول تولد وجود دارد، تعیین کننده نحوه شکل گیری عواطف است. پیوند عاطفی درست و امن زمانی است که نیازهای کودک سریع، همیشهو به طور ثابت و یکنواخت برآورده شوند. در پیوند عاطفی امن مادر و کودک بو، صدا، چهره و تماس مادر باعث افزایش ترشح هورمون ها و مواد شیمیایی عصبی در مغز کودک می شود. این مواد مدارهای عصبی مرتبط با عواطف منفی را در یک سطح سالم و متناسب تنظیم می کند. اما در پیوند عاطفی نا امن فعالیت و برانگیختگی این مدارها در سطح بالاتری تنظیم خواهد شد.

کودک با پیوند عاطفی امن چه ویژگی هایی دارد؟

طبق مطالعات مرکز مشاوران کودک با پیوند عاطفی امن متوجه می شود که جهان جای امن و مطمئنی است و امکان دست یابی به ارزو ها و امید ها وجود دارد. به خود و دیگران اعتماد و اطمینان پیدا می کند و قادر به برقراری روابط صمیمانه و رضایت بخش خواهد بود. و همچنین خود جوش، خودکفا و مستقل خواهد شد و فردی قابل اعتماد خواهد شد. و از تعادل احساسی عاطفی خوبی برخوردار خواهد شد. و همچنین احتمال اعتیاد نیز کم خواهد شد. قادر به گرفتن و دادن عشق خواهد شد.