یکی از برجسته ترین مشخصه های ذهن ما انسان ها این است که فهم بسیار اندکی از آن داریم ، هرگاه دچار از خود بی خبری باشیم معمولا به سرگردانی و آشفتگی مبتلا می شویم . برخی روز ها کج خلق و غمگینیم ، بی آنکه اصلا دلیلش را بدانیم یا چه بسا احساس کنیم در شغلمان دچار سردرگمی شده ایم . اما نتوانیم کاری کنیم و طرح ها و نقشه ها آنقدر مبهم هستند که هنگام مواجهه با برنامه های اصولی دیگران ، دچار احساس ضعف و آسیب پذیری می شویم . به واسطه ی مطالعات روانشناسی مشاوره به این نتیجه رسیده شده که ذهن اساسا به دو بخش آگاه و نا خود آگاه تقسیم می شود . یعنی بین آن چه بی واسطه در دسترس ما است و آن چه در سایه های ذهن واقع است که آن چه به شکل علائم بیماری ، رویا ها ،  لغزش های زبانی و اضطراب ها ، حسرت ها و ترس های فراگیر بروز می کند ، غافلگیر می شویم . یکی از لازمه های آگاهی این است که تا امور نا خود آگاه را به امور آگاهانه تبدیل کنیم تا این که به ما کمک کند به هنر خود شناسی برسیم . اما نباید خود را سرزنش کنیم و مایوس شویم شناخت خود نیازمد صبر و درون نگری ایده ها و عواطف خود است . 

طبق مطالعات مراکز روانشناسی تخصصی ایرانی بیشتر مردم غیر عرادی و نا هشیارانه زندگی می کنند ، بنابراین زندگی واکنش پذیری دارند . فقط عده ی کمی متوجه این حقیقت شده اند که خودشان نویسنده و خالق زندگیشان هستند و فقط آن ها می توانند مشخص کنند به کجا می روند و در آن سفر چه حسی دارند . وقتی متوجه این حقیقت شدید می توانید به عقب برگردید ، سرنوشت خود را در دست بگیرید و با تمام ابزار و وسایل که در اختیار دارید شروع به تغییر مسیر خود کنید . کنترل و قدرت بیشتر ، رنج و درد کمتری را به همراه دارد . تغییر امری عادی است ، اگر چه در خصوص تغییرات فکری و باور هایمان با مقاومت رو به رو می شویم . وقتی تلاش می کنیم آگاهانه تغییراتی به وجود بیاوریم ، حس عجیبی در ما پیدا می شود ، انگار که کاری بر ضد زندگی عادی خود انجام می دهیم . چرا ؟

طبق نظر مشاوران تلفنی کشور ایران هدف از تحصیل و به مدرسه فرستادن فرزندانمان آموزش آن ها است و این که آن ها از توانایی های فکری و ذهنیشان استفاده کنند . تفکر باعث رشد ، ترقی و ابداع می شود . اساس نغز ما بر فعالیت بیشتر است . اگر بیشتر بخوانید تمایل دارید این کار را انجام دهید و باز هم بخوانید و یا اگر تلویزیون تماشا کنید ، می خواهید بیشتر این کار را انجام دهید . اگر فردی هستید که نگرش مثبت دارید ، می خواهید که بیشتر این کار را انجام دهید و ب عکس اگر نگرش منفی دارید ، در جست و جوی نکات منفی بیشتر هستید . بنابراین هدف از تعلیم و تربیت ، آموزش توانایی به کار گیری قابلیت های ذهنی خود به منظور رسیدن به نتایج بهتر در زندگیتان و قدرت حل مشکلات شخصی است . اما باید گفت که به کودکام در مورد قدرت فکریشان و استفاده از توانایی هایشان برای غلبه بر موانع آموزش داده نمی شود و خود را فردی درمانده می بینند که به کمک احتیاج دارد . همچنین به کودکان یاد می دهند از دستورات اطاعت کنند و در نتیجه وقتی بزرگ تر می شوند قدرت تصمیم گیری ندارند . اما باید به کودکان آموزش داده شود که راه حل هایشان را خودشان پیدا کنند ، به رشد فکری برسند و تصمیم گیرنده باشند و در وجود خود حس ارزشمندی کنند . و در خصوص آن چه که می خواهند انجام دهند به خود مطمئن باشند . و در نهایت فرد خود را با ارزش ، خلاق و مدبر ببیند . 

زیستن در لحظه را شروع کنید .

گذشته چیست ؟ آن چه رفته و دیگر وجود ندارد . و بهترین سخن درباره ی آن این است که گذشت و تمام شد . فقط در دنیای درون و حافظه ی ما واقعیت دارد . و آینده چیست ؟ آینده نیز فقز در ذهن ما واقعیت دارد و در دنیای درونتان به همان میزان اهمیت دارد که خودتان فکر می کنید . اما وقتی به آن جا رسیدید ، دیگر برایتان اهمیتی ندارد . به آن توجه نمی کنید و نگران اتفاق های بعدی هستید . بر اساس مطالعات مشاوره قبل ازدواج ایرانیان تنها چیزی که اکنون واقعیت دارد و شما در زندگی خود دارید ، همین لحظه است . همین لحظه که مشغول خواندن این متن هستید و یا همراه خانواده تان زندگی می کنید .زندگی کردن در لحظه ، ارام و بی حرکت است . و نیازی به تغییر یا قضاوت نداریم . چون همه چیز خوب است . حتی وقتی چیز ها بد هستند . ما در لحظه تصمیم می گیریم و از میان آن می گذریم . هیچ لحظه ای پایدار نیست ، همه گذشته اند و می گذرند .