در زمانهای که اخبار جنگ و ناامنی لحظهبهلحظه به گوش میرسند، والدین با چالشی بزرگ مواجه هستند: چگونه میتوان در چنین شرایطی برای کودکان احساس امنیت ایجاد کرد؟ دنیای کودکی، دنیای آرامش، بازی و خیالپردازی است. اما جنگ، این دنیای لطیف را با هجوم ترس و اضطراب در هم میشکند. این مقاله پاسخی جامع و انسانی به این سؤال اساسی است که در دل بحرانهای انسانی، چگونه میتوان پناهگاهی امن برای کودکان ساخت؟
آیا تا به حال پیش آمده بخواهی حرف دلت را بزنی، اما قبل از تمام شدن جملهات، با نگاهی سرد و قضاوتگر روبرو شوی؟ احساس کردی کسی نمیخواهد واقعاً بشنود، بلکه فقط دنبال فرصتیست تا برچسب بزند؟ این تجربهی تلخ و مشترک بسیاری از انسانهاست. ما آدمها موجوداتی اجتماعی هستیم و درک شدن، یکی از نیازهای بنیادین روانیمان است. اما زمانی که به جای شنیده شدن، فقط قضاوت میشویم و رفتهرفته خاموش میشویم.
آیا تاکنون احساس کردهاید که نمیتوانید در برابر انجام کاری مقاومت کنید، حتی اگر میدانید برایتان مضر است؟ یا وقتی بهسادگی نمیتوانید از چیزی چشمپوشی کنید؟ این شرایط ممکن است ناشی از اختلال کنترل تکانه باشد؛ وضعیتی روانی که بر توانایی فرد در کنترل رفتارهای تکانشی تأثیر میگذارد. در این مقاله، بهصورت جامع به بررسی این اختلال، علل، علائم، راهکارهای درمان و تأثیرات آن بر زندگی فردی و اجتماعی خواهیم پرداخت.
در زندگی روزمره، همهی ما به دنبال مکانی هستیم که در آن احساس آرامش، امنیت و عشق کنیم. خانه، در نگاه نخست، باید چنین مکانی باشد؛ پناهگاهی از طوفانهای زندگی، مأمنی در برابر اضطرابهای بیرونی. اما آیا همیشه خانه همان خانهی امنی است که تصور میکنیم؟ یا گاهی همین چهاردیواری آشنا، به میدان مین روانی تبدیل میشود که هر لحظه ممکن است با یک جمله، یک نگاه یا یک سکوت، انفجاری درونمان رخ دهد؟